ای حرف های خوبت ،دلخواه ودلنشینم
از دوری تو داغی ،بنشسته بر جبینم
الماس تابناک داغت نشسته بر دل
نقش غم تو باشد ،در خانه ی نگینم
این جا به جای شادی ،کابوسی ازتو هّم
چون اژدهای خونخوار،بنشسته در کمینم
در بی کران این شب ،غم ناله ها ی دردم
بشنو نوای غم را ،از ناله ی حزینم
در ساحل نیایش،فصل صبور رویش
جز داغ لاله ها نیست،درباغ،همنشینم
فریاد نارسا یم ،در حنجره شکسته ست
بر شیشه ی کبود شب می خورد طنینم
آیینه دار نخل بال وپر سپیده
افسرده ام در این خاک،بردار از زمینم
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/16 در ساعت : 15:7:22
| تعداد مشاهده این شعر :
1241
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.