ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



برای بانو خدیجه (س)
 
 
مهمان وحی ، پشت در خانه وقتی در انتظار محمد بود

دستی که می گشود به رویش در ، دستان دستیار محمد بود

دستی که وصله دوز ردای نور ، دستی که گَردگیر سرای وحی

یا خاکروب دامن پیغمبر ... دستی که غمگسار محمد بود

وقتی فرشتگان سراسیمه پیغام محرمانه می آوردند

او –پاسبان خلوتیِ خانه –بی پرده ، پرده دار محمد بود

گوهر شناس های جهان دیده ، مردان گنج یابیِ برزیده

عمری به خواستگاری او رفتند او گرچه خواستگار محمد بود

از دامنش که پاک ترین دریاست معراج نسل ابر پدید آمد

نسلی که جاودانگی باران ، نسلی که یادگار محمد بود

سجاده ی حضور که می گسترد پشت نمازِ یک تنه ی احمد

آن سجده های محکم و مشروحش آیات اقتدار محمد بود

تنهایی عمیق رسالت را تنها و بی مضایقه پر می کرد

مثل طواف دور سر خورشید همواره در مدار محمد بود

خورشید و ماه و ثروت اخترها در گنج های احمد گم میشد

وقتی خدیجه دست گهربارش در دست مهربار محمد بود

هر جا که خار طعنه پدید آمد دلداری اش هر آینه مرهم شد

هر جا گلی کنار محمد رُست او نیز در کنار محمد بود

هر بار جبرییل کلامی گفت او نیز در خطاب سلامش بود*

شانه به شانه رفتنِ ایمانش برهان آشکار محمد بود

گنجینه های بیش و کمِ هستی مشت غبار دست رسول ...آری

مهر خدیجه از همه ی عالم تنها ندار و دار محمد بود

 
 


 
*در روایات وارد شده که جبرییل هرگاه بر پیامبر نازل می شد عرضه می داشت : سلام  خدا را به خدیجه برسان و به او بگو خداوند قصر زیبایی در بهشت برای تو مهیا کرده. ( تذکرةالخواص تالیف ابن جوزی صفحه 302)

 
کلمات کلیدی این مطلب :  خدیجه ، محمد ، پیامبر ، احمد ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/11/19 در ساعت : 2:1:10   |  تعداد مشاهده این شعر :  845


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 10,370 | بازدید دیروز : 10,735 | بازدید کل : 121,804,424
logo-samandehi