سلام بر شاعر محترم
شاعر از مرده پرستی و فراموشی رفته گان انتقاد می کند و به لحاظ موضوع می تواند موضوعی قابل بحث و اعتنا باشد
به گمان من یک تصویر کلی در روح این شعر تنیده شده که امروزی و حاصل تجربه شخصی شاعر است و قدرت تعمیم نیز دارد تصویر کلی که در کل این شعر جاری است ،مراسم مشایعت یک انسان است که در اخرین سفرش (سفر به جهان ابدیت )ترسیم شده است
این تصویر کلی از چند شبکه تصویری تشکیل شده است که ارتباط منطقی و منظمی با هم دارند
شبکه های تصویری در این شعر خشک و بی روح نیستند و شاعر با استفاده از دایره واژگانی مثل خوش لباس ها بی حواس ها در کام این جماعت عشق جناس ها به تصاویر، احساس همچنین انتقاد با کمی چاشنی طنز بخشیده است
و اما در خصوص قافیه ها واژه نا سپاس یک واژه کم کاربرد محسوب می شود که به لحاظ دستوری اشکالی بر ان وارد نیست اگرچه "نا" معمولا قبل از بن مضارع و یا بعضی صفت ها شناخته شده و بعضی از اسامی مثل مرد و یا امید اضافه می شود وشاید تا کنون در مورد سپاس کمتر کاربرد داشته است (سعدی می گوید به اتفاق خرمندان سگ حق شناس به که آدمی ناسپاس )اما در این مصراع به خوبی نشسته است و با بی حواس ها قافیه شده است ابتدا احساس حقیر این بود که بی حواس ها که معمولا در ان نوعی غفلت غیر تعمدی دیده می شود به زور با نا سپاس قافیه شده است اما با دقت بییشتر در کل شعر چنین دریافت می شود کسانی که در این شعر مورد انتقاد واقع شده اند دچار چنین غفلتی هستند و واقعا رفتار ها ی منتاقضشان ناشی از یک ریا کاری و یا نیت خود خواهانه نیست بلکه واقعا ناشی از یک بی حواسی است که همه ممکن است به ان دچار شوند (کلمه نا سپاس ها حقیر را به یاد کلماتی مثل ناشیرین و ناخوب انداخت که بهترین نویسنده ادبیات سنتی فارسی جناب ابوالفضل بیهقی در تاریخ خود بکار برده است و تا آن زمان شاید کاربرد نداشته است ولی چقدر این استاد بزرگ سخته و شایسته در بافت کلام خود از این کلمات به شکل برساخته استفاده می کند )
در بیت سوم از اغاز بیت نوعی قافیه اندیشی دیده می شود و شاعر با کلمه سبزه ها می خواهد خود را به داس برساند که قافیه اندیشی شاعر بیرون زده از کل شعر نیست
قافیه های دیکر این شعر با توجه به تصاویر و محتوایی که شاعر می خواهد ارایه دهد کاملا به شکل طبیعی و روان در ابیات به کار رفته است در پایان به شاعر این شعر تبریک می گویم که انتقادات خود از جمله مرده پرستی که به شکل مداحی ها وتجلیل ها ی سطحی (بیت پنجم )و همچنین آرسته کردن قبرستان (بیت پایانی)در قالب تصاویر شاعرانه و نه شعار مطرح کرده است
حیف است از قدرت واژه ی افتاده اند در بیت اول این شعر سخنی به میان نیاورم افتاده اند در نگاه اول معنای پشت سرت می ایند (نوعی پیروی کردن )دریافت می شود و ظاهرا با نا سپاس ها چالش معنایی ایجاد می کند و مخاطب را دچار نوعی درگیری ذهنی می کند که چه طور است کسی پشت سر کسی بیاید و ناسپاس باشد در حالیکه شعر ناسپاس ها را در حال حرکت نشان میدهد و در آغاز شعر قرینه ای مبنی بر ناسپاسی ان ها وجود ندارد اما با کمی تامل دریافت تصویر کلی شعر ( داستان تشییع جنازه ) مخاطب را به جوابی قانع کننده می رساند ضمن اینکه افتاده به معنای شکست خورده و سر خورده نیز قابل دریافت است و قدرت کلمه افتاده اند به انفجار معنایی این بیت کمک کرده ا ست