ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



برای دوست


گفته ای با تو بگویم غزل زیبایی.
چه بگویم که تو خود دایره معنایی.


آنچه اندیشه به ما داده اگر نشناسیم.
نه به امروز امیدی است نه برفردایی.


مصلحت نیست که سوراخ کنی زورق را.
تو که طوفان زده ی سابق این دریایی.


همه دلواپسی از ما ومنی برخیزد.
ان الانسان لیطغی پس استغنایی.


یار دیرین که هم نام و نشانش گم شد.
پی تسلیم قضا رفته نه دیگر جایی.

رمقی مانده زایام جوانی دریاب.
وقت پیری همه بگذشته شود رویایی.

بگذر از زخم جسارت اگر از من دیدی.
تو خود آموخته ای این همه بی پروایی.

 

خوش بود خنجر امید بکف بر گیریم.
یاس را دعوی اگر هست شود دعوایی.

نعمتی بهترازآن نیست که دارا باشی.
در جهان گذرا هم نفس دانایی.

یاد آن رستن و پیوستن از روز به شب.
وه چه شبها که سکوتش شده بود آوایی.

لطف توفیق تو از خالق هستی خواهم.

ذیفر از خویش بدان .دیدی اگر تنهایی

کلمات کلیدی این مطلب :  غزل ، دایره معنا ، اندیشه ، طوفانزده ، ان الانسان لیطغی ، امید ، یاس ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/11/27 در ساعت : 6:39:42   |  تعداد مشاهده این شعر :  886


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

هم اکنون 14 سال (شمسی) و 4 ماه و 12 روز و 6 ساعت و 14 دقیقه و 51 ثانیه است همراه شماییم 453190491.621 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 8,008 | بازدید دیروز : 13,569 | بازدید کل : 122,994,498
logo-samandehi