ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نامه طولاني ست، مي بخشيد

 

  
هركجا هستيم با ما هست
"غم" خیابانی ست، می بخشید

بغض کردم حرف هایم را
نامه طولاني ست، مي بخشيد

من پر از حرفم پر از تکرار
زندگی از یاد ما را برد
برگ هامان زرد شد، افتاد
بغض كردم. باد ما را برد

ساده کردم دردهایم را
وزنشان بسیار سنگین بود
تیغ در دستانشان جنبید
زخم خوردم. زخم شيرين بود

 
رنج مان ایوب را می کشت
کاسه ی صبرم شکستن داشت
خیس شد از اشک، تا یخ زد!
سنگ ، بر قبرم شکستن داشت

 
از چه می گریید؟ می دانم
پلک ها از درد می لرزد
زن پر از عصیان سراسر بغض
شانه های مرد می لرزد

از چه می گریید؟ می بینم
چهره ها لبخند کم دارند
از چه بنویسم؟ شما خیسید!
اشک ها یکریز می بارند
 

از چه بنویسم؟ که می بینم
شعله ها بی غم نمی سوزند!
چشم ها سیلابی از اشک است
خشک و تر با هم نمی سوزند؟!!!
 
سینه ام سنگین شد از فریاد
گوش خاموشی که کر می شد؛
با سکوتم شعر می خواندم
حجم غم ها بیشتر می شد


 بغض هامان تا ترک برداشت
حرف ها را بی صدا گفتیم
آخرين برگي م تنهاييم
آخرين برگي م مي افتيم

 
 

کاش با هم مهربان بودیم
من دلم خون است، پرخون بود
آنچه می بینید در دستم
سنگ نه! يك باغ زيتون بود


 

آمدن هرچند با درد است،
ناگهان پژواک فریادی ست
آنچه می خواهم از این دنیا
مرگ در میدان آزادی ست


 













 

کلمات کلیدی این مطلب :  نامه ، طولاني ، ست، ، مي ، بخشيد ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/12/16 در ساعت : 13:42:16   |  تعداد مشاهده این شعر :  783


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد شکری فرد
1391/12/16 در ساعت : 18:17:25
سلام خانم گیلانی...چهارپاره های شما زیبا هستند...

زنده باشید.
علی‌رضا پیش‌بین
1391/12/16 در ساعت : 13:57:6
با سلام به خواهر بزرگوار

بسيار زيبا بود بانوي بزرگوار به خصوص ايهام كلمه ي آزادي. آموختم
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1391/12/17 در ساعت : 2:29:31
سلام سرکارگیلانی گرامی
بسیارزیبا و ودردمندانه وتأثیرگذارسروده اید.استفاده کردم
سرافرازباشید
امین نوراللهی (فریاد)
1391/12/16 در ساعت : 15:7:9
آنچه می بینید در دستم
سنگ نه! يك باغ زيتون بود

چه دردمندانه.محزون شدم.موفق باشيد
مجید مه آبادی
1391/12/19 در ساعت : 12:30:1
آنچه می خواهم از این دنیا
مرگ در میدان آزادی ست

سلام/ دستمریزاد
سارا وفایی زاده
1391/12/19 در ساعت : 12:7:43
درود خانم گیلانی
علی اکبر مقدم
1391/12/19 در ساعت : 15:28:59
سلام
از بيت بيت اين چهارپاره سراسر حرف و سخن
واز بند بند ش صداي ني نامه اي به گوش دل ميرسد
كه نشان از چشمهاي تيزبين و احساس ستودني ومسئوليت پذير شما شاعره گرامي دارد و چه زيبا رام كرديد اسب سركش واژه ها را در قالب اين چهارپاره
لذت بردم خواندمش با تامل و دوباره هم ميخوانمش
ود رضمن متشكرم ازينكه وقتتان را گذاشته و به دفتر حقير سر زديد
زنده باشيد و برقرار طبعتان از دردهاي شيرين سرشار تا كند چشم خفته اي بيدار
مشهد مقدس علي اكبر مقدم
حسین نبی زاده اردکانی
1391/12/23 در ساعت : 1:29:58
سلام .
مرگ در میدان آزادی که زیبا نیست
گر نباشد در مسیر صلح و آزادی
زندگی زیباست در هرگوشه دنیا
گر قرین باشد به عشق و صلح و آبادی.
سربلند و سرافراز باشید.
بازدید امروز : 2,650 | بازدید دیروز : 14,876 | بازدید کل : 123,004,016
logo-samandehi