سلام بر شاعر ارجمند
ما در اين شعر با شاعري روبرو هستيم كه حتي اگر آثار و سوابقش را ندانيم با ملاحظه همين اثر متوجه مي شويم كه با آگاهي كامل از بار معنايي و اسطوره اي واژه ها و كاركرد انها استفاده كرد ه است
او روايت خود را از جايي اغاز مي كند كه كاملا با شخصيت بيروني متن مرتبط است
آسمان ،كهكشان ها و ستاره همه دال هايي هستند كه بر مدلولي آسماني و مقدس دلالت دارند
شاعر از كهكشانها شروع مي كند و در نهايت به خورشيد صادق مي رسد چرا صادق ؟شاعر مي توانست با خورشيد به استعاره ي مورد دلخواه خود برسد اما با اضافه كردن صادق به موصوف به مخاطب هشدار مي دهد كه در روايتي جعلي مي تواند خوشيد كاذبي هم حضور داشته باشد و در حقيقت مخاطب خود را به فر ا متن ارجاع مي دهد و اينجاست كه صاحب اثر فقط در پي سوار كردن جمعي از استعاره و آريه ادبي به پيكره ي اثر خود نيست بلكه دارد با مدلو ل هاي متن خود وارد گفتگو مي شودو حتي به اسيب شناسي مفهوم و محتواي اثر خود مي پردازد
اين آسيب شناسي از جمله من چقدر شرمسار تو هستم آغاز مي شود در حقيقت "من" به جاي يك امت قرار گرفته است كه شاعر به نيابت از اين امت اظهار شرمساري مي كند
هزار سال نوري بعد مكاني است كه جامعه منتظر از منتظر (به فتح ظ) دور ست كه مخاطب با اندك اطلاعاتي از راز و رموز شعر مي تواند از واژه شرمسار به اين در ك برسد كه منظور شاعر فقط بعد فيزيكي ماجرا نيست بلكه دوري و نزديكي در بستر اين اثر ماهيتي محتوايي دارد و مخاطب با قرينه هايي مثل جمعه مي تواند به اين ماهيت پي ببر د و با متن هم ذات پنداري كند نكته جالب ماجرا اين است كه سال نوري اين قابليت را دارد كه هم بعد زمان و هم مكان را به عينيت در اورد
به راستي آيا ما مخاطب اين شعر نيستيم كه سالها در انتظار كسي هستيم كه هيچ شباهتي به او نداشته و شرايط را نيزبراي ميزباني اش آماده نكرد ه ايم
مهمترين ويژگي كه اين شعر از ان بر خوردارست يك پارچه بودن آن است در هر روايت سه واقعه بايداتفاق بيفتد كه روايتي كامل و به هم پيوسته شكل بگيرد صدا يم مي زني واقعه اول شرمساري واقعه دوم و واقعه پاياني نيز انتظاري است كه هنوز ادامه دارد و شاعر علت طولاني شدن آن را به خود بر مي گرداند يعني يك خود انتقادي كه حالت جمعي پيدا كر ده است
فقط حقير در اين روايت به دو مورد كوتاه اشاره داشته باشم و كلام خود را ختم كنم
1- به اعتقاد حقير وارد شدن ضربان قلب و نسبت آن به كسي كه شاعر را صدا مي زند سريع صورت گرفته است و شاعر مي توانست با تمهيد اندشي و تامل بيشتر به اين تصوير برسد همانطور كه از كهكشان و شب و ستاره رسيد به خورشيد .براي مناداي اي مهربان نيز مي توان همين نكته را وارد كرد به خصوص اينكه كلماتي مثل مهربان كه جنبه عيني آنها ضعيف مي باشد و استفاده از انها در يك اثر كاملا تصويري بايد با يك آماده سازي خاصي صورت بگيرد
2-و چقدر كند مي نويسم از نظر محتوايي و معنايي رساست و هر مخاطبي را متوجه نوعي از عملكرد رفتاري كه شاعر منتقد اين رفتار است ،هدايت مي كند اما به لحاظ تصويري ارتباط عمودي ضعيفي با سطر هاي بالاي شعر دارد
خداوند شاعر و خانواده ي ايشان را سلامت و محفوظ بدارد خاك پاي همه ي جوانمردان دنيا صادق ايزدي گناباد ي