ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



از بلندای رویا افتادم

از بلندای رویا
 افتادم
از بلندای دستان خدا
من
مغز پینه بسته ی
 یک  پروانه بودم
که  
بالهایی
کوچک و
غریزی داشت 
و از انعقاد بهار

تنها
پرواز را
به ارث برده بود
کسی مرا به یاد نمی آورد
وقتی که 
گلی خام بودم

ودلم
از دستان بنا
چکید و

شکست

افسوس
 طرح غریب
اندام مرا

همه به خاطر می آورند
و چشم هایم را
از یاد برده اند  

کلمات کلیدی این مطلب :  از ، بلندای ، رویا ، افتادم ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1392/1/15 در ساعت : 0:40:1   |  تعداد مشاهده این شعر :  999


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد یزدانی جندقی
1392/1/15 در ساعت : 13:47:9
با سلام ... نام شاعر برایم چندان اشنا نیست اما در شعر این نام ها نیستند که با مخاطب سخن می گویند و مخاطب هر چه بیابد از نشانه هاست در این شعر نیز چنین است نشانه هایی که مخاطب این شعر پیش چشم دارد میدانی وسیع است که مخاطب در هر نگاه به کشف جدیدی می رسد و این گاهی به نوعی به توانایی مخاطب تعبیر می شود تا تاثیری گذاری شعر و موفقیت شاعر....
اما در اینجا من در جایگاه مخاطبی که از امکان دیالوگ با شاعر برخوردار است به صراحت می نویسم قادر به انتقال موفق درک خود از این شعر نیستم در حالی که شاعر این اثر در انتقال احساس و اندیشه کاملا موفق است //
به عبارت بهتر بخش قابل فهم از این شعر را یعنی بخشی از شعر که به مخاطب مربوط می شود را فهمیده ام و این موفقیت شاعر را نشان می دهد اما همه انچه که
فهمیده ام را نمی توانم منتقل کنم و این نقطه ضعف من است
::
سوار کردن بار محتوا ی اثر بر پروانه با ظرافت خاص در افرینش و سیر تکاملی از پیله تا سوختن خطی را ترسیم می کند این خط گاهی بر خط داستان افرینش انسان عمود می شود و نقطه تلاقی همان میدان وسیع انگاره های محتوایی این متن است انگاره هایی که بسیار بهتر از انچه مخاطب از ان سخن بگوید گویا و رساست :
رنج پایان نا پذیر رویداد های غریزی در موجودات زنده و از جمله هر انسان غافل از اصل فطرت خداجو ....که شاعر این اثر را با لحنی معتدل اما اعتراضی یک گام انسوتر از انتقاد می کشاند تا به عبور هنجارهای کلیشه ای می رسد انگاه که از طرح غریب اندام ونقش بستن ان در اذهان و فراموشی چشمهایش در زاویه ی دیدها سخن می گوید که همان هشدار و انتقاد و اعتراض بر نگاه کلیشه ای چشم هایی است که به روشنایی چشم ها بی توجه اند و در واقع زیبایی حقیقی را از یاد برده اند
:::
این شعر در ردیف شعر های کاملی است که از زاویه کامل تری هم می شود به نقد محتوای اثر پرداخت که حضور خط برتر در این شعر است
افتادم
از بلندای دستان خدا...
انجا که شاعر با افریدگار مطلق نیز سخن می گوید و این نقطه شروع خط برتر مطلق محتوایی در این شعر است
که موجب ورود مباحث جزیی تر نقد ادبی یا روشن تر بگویم تاویل متن است که پرداخت به ان مجال مناسب تری می طلبد
زبان شاعرانه سرشار از استعاره همراه با کنایه های غیر رایج در بیان معتدل نامی قابل احترام و ماندگار از شاعر این اثر به یاد گار می گذارد
وحید پیام نور
1392/1/17 در ساعت : 16:1:50
مورادی در مواجه ی با این اثر به صورت گذرا به نظر این کمترین رسید بعلت مشغله های فراوان و محدودیت ام در دسترسی به اینترنت بصورت تیتروار آنها را بیان می نمایم .
الف ـ اثر را دوبار خواندم . در کمال تاسف باید اذعان نمایم که به اصطلاح هیچ سطری روی ذهن آشفته ام خط نیانداخت و این یعنی اثر تهی از اتفاق و کشفی تاثیرگذار بود .
ب ـ فضاهای انتزاعی یا به بیان دیگر تصوری نوشتن و کمی تصاویر .
ج ـ زمان اثر که در گذشته صرف می شود ، خواه ناخواه با لحنی که بر کلیت آن حاکم است ، حس افسوس را به همراه دارد و استفاده از واژه ی افسوس در آن فضا ... انتظار مخاطب از شعر امروزی این است که بر اساس فضاسازی با حس مولف ارتباط بگیرد و نه با خواندن واژه هایی مثل : آه ... افسوس ... و ... استفاده از این واژه ها صد البته ممنوع نمی باشد ولی در این اثر موضوعیت ندارد .
د ـ نماد گرایی از مولفه های اصلی ادبیات سورئال می باشد . ( البته اثر حاضر سورئال نمی باشد ) وقتی اثر را می خوانیم دچار تردید می شویم که آیا مولف ، مراد اش از واژه ای نظیر چشم ، چشم خود اش می باشد یا کارکرد دیگری نیز برای چشم متصور گردیده است . وقتی بیشتر دقت می کنیم می بینیم این چشم ، همین چشم است و نماد از چیزی نیست . عدم رعایت این مساله موجب سطحی بودن متن می شود و باز این امر با ذائقه ی مخاطب الیت و خاص در تعارض قرار می گیرد . بنده ی نوعی شعری که مرا درگیر لایه های تاویلی ( هرمونوتیک ) کند را بیشتر از شعری که همان است که شاعر می گوید ، بیانیه ای احساسی ، اخبار ِ احساسات و ... بیشتر می پسندم .
هـ ـ بنده به شخصه وقتی متنی را می خوانم ،با خودم می گویم : " خب ، که چی ؟ " در واقع پی چرایی به رشته ی تحریر درآمدن ِ متن ام . در اصل پی محتوا می گردم از فرمی که در اختیار ِ من قرارگرفته تا به ساختار برسم . اما متاسفانه این اثر ، به دلیل همان عدم رعایت لایه بندی و تاویل پذیری متن یا ضعف محتوا ( بازخوانی نوستالوژیک یک شاعر ( کلیشه ای که بنده ی نوعی نیز بارها دچار آن شده ام ) که تنها درد دل است ) این اثر در پاسخ به سوال بنده ، " همین که خوندی " و " همین که بود " و در آخر " انتظار چی داشتی ؟ " را می دهد . نیمه ی پر لیوان :
و ـ مولف ، برخوردی ساده با زبان دارد و از زبان بازی هایی که امروزه مورد استفاده عموم واقع می شود ، اجتناب داشته . ( بازی های زبانی با زبان بازی توفیر دارد )
ز ـ اثر در انتقال حس موفق بود .
ح ـ ارتباط عمودی و افقی در اثر رعایت شده بود .
ط ـ زمان فاعلی رعایت شده بود .

با آرزوی موفقیت روزافزون برای شاعر محترم
سحر دگلی (آریایی)
1392/1/16 در ساعت : 19:48:57
سلام و درود عزیز همنام

نابی دلنشین خواندم از قلمت
آفرین و درودت باد

قلمت جاودان
احساست در امان باد
محمد شکری فرد
1392/1/16 در ساعت : 19:35:25
سلام خانم لطیفان...شعر زیبایی بود...درود بر شما.

زنده باشید.
بازدید امروز : 10,082 | بازدید دیروز : 10,735 | بازدید کل : 121,804,136
logo-samandehi