ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



در بساط نکته دانان ...! (تحلیل محتوایی شعر دینی)


   تاریخ ارسال  :   1392/1/25 در ساعت : 18:16:6   |  تعداد مشاهده این شعر :  2331


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1392/1/25 در ساعت : 23:1:39
سلام بر جناب استاد عزیز موسوی

اتفاقا بیشترین استفاده را از نوشته شما بردم و کلا شما با عث شدید که بنده حقیر هم در نوشته هایی که به نام نقد بر اشعار دوستان می نویسم جنبه های محتوایی اشعار آیینی را د ر حد توانم در نظر داشته باشم چیزی که شاید قبلا مورد غفلت حقیر واقع می شد حقیر به جواب تمام سوالات خود به صورت کلی رسیدم حزییات را نیز در ادامه با راهنمایی شما استاد محترم در خواهم یافت

خدا را فقط من به این دلیل شکر کردم که این بحث می توانست به جبهه گیری های بی خود و بی جهت و سطحی کشیده شود که بحمدالله نشد و امروز همه ی شاعران سایت متوجه هستند که شعرشان اگر می خواهد در خصوص "موعود"باشد باید حواسش جمع باشد بار دیگر برای حضرت عالی عمر با عزت از خداوند طلب می کنم .
----------------------------------------------
سید علی اصغر موسوی
1392/1/26 در ساعت : 0:9:2
سلام مجدد

سپاسگزارم

!؟. من هم بعد از این حواسم را برای سرودن درباره "حضرت موعود(عج) " بیشتر جمع خواهم کرد

باز هم سپاس
صادق ایزدی گنابادی
1392/1/25 در ساعت : 21:1:42
سلام بر استاد بزرگوار جناب موسوی

از مطلب عالمانه حضرت عالی استفاده کردم و به این نتیجه رسیدم که آشعار آیینی باید دو شارح و منتقد داشته باشد منتقدی اثر را به لحاظ محتوایی تجزیه تحلیل کند و دیگری فرم و ساختار و ادبیت اثر را نقد کند بهر حال از توجه تان نسبت به مقال حقیر نهایت تشکر را دارم جرقه ای بود که خود حضرت عالی زدید و اتفاقا به جای خوبی رسید یعنی مسیر بحث به جایی رفت که به نفع محتوا است در حال حاضر محتوا بیش از فرم مورد اعتنا و توجه واقع شده است (از نظرات کاربران می توان به این امر پی برد )خدا را شکر

خداوند به شما اجر بدهد همچنین سلامتی و طول عمر با عزت
سید علی اصغر موسوی
1392/1/25 در ساعت : 22:14:13
هوالجمیل
استاد معزز مکرم جناب آقای ایزدی(زید عزته العالی)، سپاسگزارم که به مطالب حقیر توجه نشان داده‌اید؛ گرچه شاید در نگاه اول پاسخگوی پرسش‌های حضرتعالی نباشد، اما در میان یادداشت – مقاله – مستتر است و سعی شده آنچه ثواب و صواب است؛ نگاشته شود.
**
اما به حکم «العاقل یکفی بالاشاره» باید عرض کنم، همان جمله‌ی: «خدا را شکر» شما برای بنده کافی است که بدانم، راضی نشده‌اید!
حال مقصود و نظر اصلی خود را عرض می‌کنم: صبحی که مولای متقیان، امیرمومنان، علی ابن‌ابی‌طالب(ع) ضربت خوردند، پزشک و جراح بر بالین آوردند! کسی نگفت مثلا: ختم انعام بگیرید! در جنگ‌ها زره می‌پوشید و ذوالفقارش مصداق ساختار و خوی جوانمردی‌اش مصداق محتوا بود.
اسلام دین محتوا و ساختار توأمان است؛ هیچ یک را به تنهایی مطرح نمی کند. اما اولویت بندی می‌کند؛ ملک و ملکوتش را مشخص می‌کند. خدا چشم را آفریده و دیدن را عنایت کرده و فرموده «فقه دیدن» را هم بنده اش رعایت کند.
شعر ضعیف مصداق «خزف» است و شعر شایسته و قوی مصداق «گوهر»! مکرر عرض کرده ام: جمال و جلال و کمال، اگر شعر وجوهی چنین را در خود داشته باشد - چه دینی و چه غیردینی-عالی است! محشر است! مثل:

تاب بنفشه می‌دهد طره‌ی مشک‌سای تو

پرده‌ی غنچه می‌درد، خنده‌ی دل‌گشای تو

من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان

قال و مقال عالمی، می‌کشم از برای تو!

**
مومن ، چرا دل‌سردم کردید ، که فقط «محتوا» را می‌پسندم؟!
به این ابیات هم نیم نگاهی بیاندازید :

{ ای مسیر کاروانت تا ابد آیینه پوش

ارغوان داغ تو ، زد در بهار سینه جوش

چشم‌ها ، از حیرت آیینه بودن تر شدند

سینه‌ها ، آکنده از غم شعله‌ی مجمر شدند

آسمان ، زنجیر عشقت را به پای ناله بست

رنگ ماتم بر سکوت آتشین لاله بست

ابرها از شرم گریه ، بغض کوهستان شدند

اشک‌ها از حرمت نامت ، ولی باران شدند ...}

( از مثنوی عاشورایی "داغ ارغوان "خودم می باشد)
**
استاد گرامی ،شاید باور نکنید ، ولی" عشق "من این دوبیتی باباطاهر(ره) است:

نسیمی کز بن آن کاکل آیو

مرا خوش‌تر ز بوی سنبل آیو

چو شو گیرم خیالت را در آغوش

سحر از بسترم بوی گل آیو
***
اکثر نقدهای شما را حتی شده نگاهی گذار می‌اندازم؛ گرچه تند است مثل قلم خودم؛ ولی اصل «نقد» است! نقد یعنی؛ ذوالفقار، دو لبه دارد؛ لبه ای برای ترویج خیر و لبه‌ی دیگرش برای تقبیح و تنبیه شر. نقد یعنی؛ چاقوی جراحی! یعنی داروی ضد تهوع! شوخی و مصالحه، تساهل و تسامح و قصد بازی با کسی را ندارد، اما باید هر کسی در هر هنری که علم و تجربه نقد پیدا کرده، همان را نقد کند؛ چرا که جراح چشم، بینی را عمل نمی کند و جراح بینی نمی‌تواند روانشناسی کند. نظام خلقت به دلیل اینکه نظم در آن جاری‌ست به عنوان نظام احسن، معرفی شده است. کسی که برای معصومین(ع) شعر ضعیف می‌سراید (البته با توجه به توانایی و تسلطش به ادبیات) بی‌اعتنایی به معرفت‌شناسی و جمال‌شناسی دینی کرده است. چاره کار ما امروز متهم کردن یکدیگر به دانستن یا ندانستن نیست، به هم‌گرایی، هم‌اندیشی، گفتمان دینی و حوزه نظریه‌پردازی است؛ چرا که ادبیات فارسی ما حتی غیردینی آن هم به مدت 200 سال توسط اجانب رصد شده و تغییرات نامناسبی در آن داده شده است. من داعیه‌ی پرگویی و زیاده‌گویی ندارم، تنها می‌خواهم به اندازه توانم، از تجربیاتم در راه مکتب شعر دینی استفاده کنم؛ آن هم منوط به همت من و اراده خداوند است. قطعا در این راه همکاری و مساعدت با اساتیدی چون حضرتعالی مایه‌ی مباهات خواهد بود. پرسش‌های مطرح شده توسط حضرتعالی، خود نشانگر اهمیت موضوع و جرئت بی‌همانند شما بود؛ ورنه بسیاری حتی از مطرح کردن آنها واهمه دارند، چه بماند به نقد و تحلیل و بررسی‌اش!
حقیر کارم تصحیح متون منظوم و منثور دوستان است و حتی از طریق آن – ضمن نویسندگی و پژوهش – ارتزاق می‌کنم. پس نمی‌توانم ساختار و آرایه‌های ادبی هر اثری را نادیده بگیرم.
به هر حال از هم‌اندیشی با حضرتعالی بسیار خرسندم و ضمن آرزوی توفیق ،دوستی‌تان را پاس می‌دارم. یا حق!
علی رضا آیت اللهی
1392/1/26 در ساعت : 1:40:31
سلام استاد عزیز و متین و بزرگوار
بعد از نیمه شب خبر شدم و این مقاله را یک بار خواندم . خیر الکلام قلٌ و دلٌ : شایسته و بایسته باید سخن گفت ، یا اینکه خاموش ماند .
شاید در یک تعطیلی دیگر انشاء الله خدمت برسم و بیشتر مستفید شوم . امٌا در خانواده تا 12 نسل روحانی ما چند اصل وجود داشته است :
- اصل بر ظاهر امر است
- اصل بر نیٌت خیر است
- اصل بر امر به معروف و ارشاد است و نه دروغ و تهمت و افتراء
از حوزه تفکٌر {برخی از بندگان خدا}چندان اطلاعی ندارم و به دنبال آن هم نیستم ... امٌا تاریخ نشان می دهد که همیشه دین برای آنان هدف نبوده است که در کاملیٌت آن حرکت کنند ؛ بلکه از آن ابزاری می ساخته اند برای مقاصد اصلی خود . زهی تاسف که بنام ادب بی ادبی شود و بنام دین ، بی دینی .... و این همان سیاستی بود،که معاویه پیش گرفت و به لشکر شمر و خولی در برابر پسر پیغمبر ( ص ) رسید . هر شاعر و نویسنده ای باید بداند که « توانا بود هرکه دانا بود » و...
و این ضرب المثل مشهور اصفهانی که : « عقل که نیست جان در عذاب است » . ابتدا باید شعور داشت و دانست تا آنگاه شعر گفت و اشعار داشت و به اصطلاح نظر داد : ذات نایافته از هستی بخش....
با تشکر بسیار از جناب عالی .
استوار و پایدار باشید انشاء الله .
---------------------------------------------
سید علی اصغر موسوی
1392/1/26 در ساعت : 2:12:34
سلام و درود برشما استاد فرهیخته

بی نهایت از محبت شما سپاسگزارم

حقیر نیز چون شما فرزند روحانیت هستم

و بنا به وظیفه - البته وظیفه غیر دولتی - سعی در تحلیل و نقد و گسترش آموخته هایم دارم؛ با این که مطالبم را ، نه برای تفاخر و مطرح شدن و نه ارشاد کسی در اینجا مطرح می کنم . تنها درپی تعالی آموخته هایم هستم و هم اندیشی دوستان ادیب را پاس می دارم.

قطعا هر که در نوع نوشتن آزاد است ، ولی وقتی موضوعات دینی پیش می آید قضیه به فقه لغات و ثواب و عتاب می رسد و " محتوا" خود را نشان می دهد. این قضیه هم نباید باعث برخی ناراحتی ها شود که قطعا ناخوشایند است.
درباب ابزاری بودن برخی از عقاید و شیوه های رفتاری و گفتاری هم باید عرض کنم ، همانند انچه فرموده اید ، خیر و شر درکنار هم و موازی هم پیش می روند و بدترین شکل آن هم ، حضور شر در لباس خیر است که بسیار خطر ناک است !
وقتی از اندیشه برای " مدح و ستایش ناسوتیان" استفاده می کنیم ، دیگر چه جای ترقی و پیشرفت ؟! که مثل سابق باید امثال "ادوارد براون" برای ما تاریخ ادبیات بنویسند !
متاسفانه اعتقادات "خاکستری" ما همیشه "خاکستر" به فرق مان ریخته است و درطول تاریخ ، فقط به خوشگذرانی ها و بزم های شاهانه اشتیاق نشان داده ایم، تا لحظه ای اندیشیدن !
اگر کسی مثل جناب مولوی (ره)هم به جای ما اندیشیده اند ، آخرش "مهدویت نوعی" نصیبمان شده است ! ....

به هر حال ، ضمن سپاس مجدد از شما ،امید وارم با تفاهم و هم اندیشی بیشتر ، بتوانیم برای ادبیات کشور و انقلاب مفید و موثر باشیم

عمرو عزتتان پایدار

یا علی مدد !
مرضیه عاطفی
1392/2/2 در ساعت : 14:34:43
سلام استاد

عالیست و راهگشا

اجرتان با خدای یاکریم ها!
-------------------------
سلام و درود برشما
سپاسگزارم بانوی ارحمند
متاسفانه نتوانستم برای اثرتان نقد یا "اظهارنظری" بنویسم
این روزها هوای بهاری سلول های مغز را - مثل هوای بهار- هرلحظه به سمتی می برد
و عدم ثبات فکری ، ماحصل پرثمری نداشت وگرنه عرض ادب می کردم.
موفق باشید
هنرتان پویا
ان شاء الله
مرضیه عاطفی
1392/2/2 در ساعت : 18:30:24
خواهشمندم! خوشحال میشوم از علم و تجربه ی شاعری شما استفاده کنم. در سایه سار الطاف حضرت حق برقرار و پیروز باشی
بازدید امروز : 3,524 | بازدید دیروز : 6,651 | بازدید کل : 122,951,684
logo-samandehi