به استاد عزيزم: دكتر رحمت الله صديق سروستاني
روحش قرين آرامش باد
در انتظار آمدنت هستيم
در ما كلاس خسته ي غمگيني ست
برپازديم و منتظرت مانديم
ديگر صداي پاي تو اينجا نيست
ما كودكان خسته از اين بازي
بي سرپناه و بي رمقيم استاد!
چون تخته ي شكسته ي بر ديوار
خط خوردگيّ بر ورقيم استاد!
ما كودكان تشنه ي ديروزيم
از دست تو چه ها كه ننوشيديم!
بغضي شكست شور صدامان را
پيراهن سيااااه كه پوشيديم
ابري شديم و يكسره مي باريم
بر آسمان ...كه داغ تو خواهد ماند
همراه لحظه هاي پريشاني!
بر سينه مان كه داغ تو خواهد ماند
بر پيكر خميده ي دانشگاه
صد واژه اي. اشاره به دردي مرد!
در پيش پاي اين همه بت – ديدند-
اي سربلند! سجده نكردي مرد!
در ما كلاس كوچك غمگيني ست
اما هنوز شور صدا دارد
استاااد! نام پاك تو خواهد ماند
بر قلب ما كه ياد تو را دارد
تاریخ ارسال :
1392/2/10 در ساعت : 11:30:36
| تعداد مشاهده این شعر :
4623
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.