ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ماه امشب هوس خواندن جوشن دارد
دوستان سلام بعد از یک غیبت تقریبا طولانی با غزلی درباره شب قدر در خدمت شما هستم. طاعت ها و عبادتهای تان قبول
        ....
عشق فرموده که امشب شب عاشق شدن است
شب مخصوص من و تو، شب مخصوص من است
ماه امشب هوس خواندن جوشن دارد
شب مخصوصِ همین سبزۀ شیرین دهن است
می کند از دل شب عشق تناب آویزان
عاشقان مژده که امشب شب آویختن است
همه جا بوی گل پیرهنت پیچیده
تازه! زنبور عسل در نخ آن پیرهن است
بیم ناکم به حواشی بکشد این شب مان
گرچه گویند حواشی نمک انجمن است
شب تمام شب مان یک سره باریده زمین
صبح شرجی و هوایت گل صبحِ* وطن است
      ....
*گل صبح: اول صبح در افغانستان مصطلح است.


کلمات کلیدی این مطلب :  شب قدر، عشق، عاشقی، ماه ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/5/6 در ساعت : 1:46:48   |  تعداد مشاهده این شعر :  897


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

هادی ارغوان
1392/5/6 در ساعت : 15:20:13
غیبت طولانی تان به نحواحسن جبران شدبااین غزل خوش پرداخت.
دست مریزادسیدجان
سید حکیم بینش
1392/5/6 در ساعت : 17:47:41
تشکر فراوان برادر خوبم. موفق و پایدار باشید. التماس دعا
حمیده میرزاد
1392/5/6 در ساعت : 6:11:44
شب تمام شب مان یک سره باریده زمین
صبح شرجی و هوایت گل صبحِ* وطن است

بسیار زیبا...

هرگاه دستهایتان را به آسمان بردید ستاره ای هم برای من بچینید که این روزها سخت محتاج نورم.
سید حکیم بینش
1392/5/6 در ساعت : 10:46:56
تشکر فراوان خواهر گرامی ام. ما هم محتاج دعا هستیم. التماس دعا دارم.
آرتیکاس بحرانی
1392/5/6 در ساعت : 9:34:26
سلام جناب بینش - غزل زیبا و نویی خواندم. پایدار باشید .
سید حکیم بینش
1392/5/6 در ساعت : 10:45:43
تشکر فراوان برادر خوبم.
علی رضا آیت اللهی
1392/5/7 در ساعت : 18:37:52
در عرض تسلیت سالروز شهادت شاه مردان ، امیرم‍‍ومنان حضرت امام علی (ع)

کشته گشتی زجفا ، تیغ قفا ، بحثی نیست
شده قربانی ِ امیال و هوا ، بحثی نیست

مرد بودی به زمانه ، بتناسب به جهان
ادب آموخته یِ راه خدا ، بحثی نیست

به وفا سمبل دوران جهالت شده ای
منتقم گشته به خون شهدا ، بحثی نیست

بس خطرها که به جانت بخریدی با عشق
تا دهی مُلک خدا را تو جلا بحثی نیست

سالها در طلب عدل زشب تا به سحر
دوش بنهاده به بار فقرا ، بحثی نیست

خواستی عادل و زاهد بنشینی به کنار
در حذر از همه مکر رفقا ، بحثی نیست

پس گذشتی زحقوقِ خود و آرامش خواه
هدیه کردی به همه صلح و صفا ، بحثی نیست

ای بسا ظلم که امروز بنام تو شود !!!
گر چنین است ره قدر و قضا ! بحثی نیست

شایدم باید نام تو بیاید به میان ؟!!!
تا که رسوا بشود اهل ریا ، بحثی نیست

شیر می بایدم امٌا نه یکی و نه دوتا...
در همین آن و به یک حول ولا... بحثی نیست

گروه : کهن
نوع : غزل
موضوع : آئینی
تاریخ : 7 / 5 / 1392
محل : تهران
سید حکیم بینش
1392/5/8 در ساعت : 0:34:34
ُسلام استاد بزرگوارم. غزل بسیار زیبای تان را خواندم. انشاءالله مأجور باشید
مرضیه عاطفی
1392/5/7 در ساعت : 15:11:58
"می کند از دل شب عشق تناب آویزان
عاشقان مژده که امشب شب آویختن است"
سلام جناب سید بینش
دلنشین سرودید
یا علی(ع)
زهرا شعبانی
1392/5/6 در ساعت : 2:10:35
درود بر شما
غزل زیبایی ست
مأجور باشید و التماس دعا...
سید حکیم بینش
1392/5/6 در ساعت : 2:32:23
تشکر فراوان از شما شاعر بزرگور خواهر خوبم
موفق باشید
سید حسن رستگار
1392/5/7 در ساعت : 14:37:12
سلام و درود

لذت بردم التماس دعا در این شبهای عزیز

بر قرار و بر مدار
یا علی
سید حکیم بینش
1392/5/8 در ساعت : 0:35:39
با سلام تشکر از الطاف تان موفق باشید
سعید تاج محمدی
1392/5/6 در ساعت : 12:32:24
سلام سید
دلتنگ شده بودیم این تغزل را
قبول باشه
سید حکیم بینش
1392/5/6 در ساعت : 17:46:50
تشکر فراوان برادر خوبم من هم برای تک تک دوستان دلم می تپه.
بازدید امروز : 14,472 | بازدید دیروز : 12,916 | بازدید کل : 121,781,405
logo-samandehi