ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



خون شدن یا خون گشتن درفرهنگ شعری بیدل


خون شدن  یا خون گشتن



درفرهنگ شعری بیدل



 



درشعرهای بیدل خون شدن یا خون گشتن به دو معنا به کاررفته است.  نخست،  به معنای لغوی ومستقیم. خون شدن یعنی به خون بدل شدن ، چنان که دراین بیت می نگریم:



گریه گرشد بی اثرازنالۀ ماکن حذر !



آب ما خون گشت اماآتش ما آتش است



آب ما خون گشت، یعنی آب ما به خون بدل شد، آب ما همان گریۀ ماست ( مصرع نخست )  که دردوام غم گویا به خون بدل می شود. مگرآتش ما که نالۀ ماست هنوز خا موش نشده است ، همان آتشی که بودهست. خون شدن دراین معنای مستقیم کمتردرشعربیدل کاربرددارد. شاید چندبار درسراسردیوان آمده باشد.



دوم ، به معنای کنایی . دراین معنا خون شدن کنایه است ازسخت کوشیدن ، رنج وتعب تلاش را پذیراشدن و غم ودرد را قبول کردن و به رنج ودرد مبتلا شدن و درفرجام با غم ودرد ساختن و حتا نابود شدن .



آن معانی کنایی را دراین بیتهامی یابیم:



بلبلان چند هوای گل وشمشاد کنید  ؟



خون شوید آن همه کزخود چمن ایجاد کنید



بلبلان که استعاره یی برای  مخاطبان  شعراست ، تاکی به گل وشمشاد دیگران دل خوش می دارید ؟ آن قدر تن به رنج وزحمت بدهید تا چمن خودرا بسازید یا خودرا چمن بسازید ( که دیگران را فرحت بخش باشید.)



بیتی دیگر:



غنچه وگل همه با چاک جگرساخته اند



خون شو ای دل که جهان جای دل خرم نیست



خون شوای دل، یعنی ایدل تو هم به غم  و دردبساز، زیرا جهان برای دل خرم جایی ندارد.



بیت دیگر:



نشستی عمرها حسرت کمین لفظ پردازی



زخون گشتن زمانی غازه شو حسن معانی را



زخون گشتن یعنی از تن به زحمت سپردن و قبول رنج ، حسن معانی را بیارای. غازه شدن به معنای کلی آراستن است ، حال آن که تداعی رنگ خون را  هم دربردارد.



عقل گو خون شو به دوراندیشی ردوقبول



درحضورآبادِ استغنا برو یا باش نیست



به عقل بگو که ازدوراندیشی ردشدن یا قبول شدن درانده( ناکامی) بنشیند. زیرا آن دوراندیشی بیجا است . درجایی که  حضورآباد استغناست یعنی با حضوراستغنا آباد است ، برویا باشی وجود ندارد.



دربیت دیگر:



به پستی تا نماند شوق جهدی کن که خون گردی



چو آب آیینه داررنگ گردد پر برون آرد



 اگرمی خواهی که شوقت به پستی نماند و اعتلایابد ، کوشش کن که تن به زحمت و رنج سپرده بتوانی. وقتی که آب آیینه دار رنگ شود یعنی نشاندهندۀ رنگ شود ، یا با رنگ بپیوندد، پرپیدا می کند. پر برون آوردن آب بدان معنااست که پیوندآب ورنگ ، آب رنگین  می سازد وآب رنگین که خود رنگ است ،  درنقشها ، براشیا وهرجا می تواند جلوه گری کند . یعنی آب است که ازرنگ دارای پر شده است. همانطوری که آب به یاری رنگ پرمی یابد، شوق آدمی نیزبه مدد زحمت کشی ورنج پذیری به  اعتلا میرسد .



بیت دیگر:



باخراش قلب ممنون صفا نتوان شدن



خون شو ای آیینه راه منت پردازبند



آیینه های آهنین را با ساییدن و خراشیدن  پرداز می دادند. این کار گویا نوعی خراشیدن قلب بود که آیینه را ممنون صفا می ساخت یا با خراشیدن قلب  منت صفا برآینه گذاشته می شد. پس بهتر است آیینه به رنج وتعب ( بی صفایی) بسازد و را ه منت پرداز را برپردازدهنده ببندد. یعنی ازمنت بهبود که با آزار وآزاردل یا با چیزی باختن ، حاصل شدنیست، پرهیز باید کرد. والسلام



 



 



 



 


کلمات کلیدی این مطلب :  خون ، شدن ، ، یا ، خون ، گشتن ، ، درفرهنگ ، شعری ، بیدل ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/4/21 در ساعت : 21:44:45   |  تعداد مشاهده این شعر :  2006


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مصطفی پورکریمی
1390/4/22 در ساعت : 1:17:57
سلام جناب دکتر حبیب عزیز
از شرح مبسوط حضرتعالی استفاده ها کردم اما آقای دکتر خواهشمندم نظر خود را در مورد آنچه را که حقیر در این مورد در نظرات دفتر شعر آقای رضا کرمی نوشته ام بیان بفرمایید .

سلام جناب پورکریمی گرامی
نظرشما محترم است. من چنان که نوشته ام ، تنها دو کاربرد این تعبیر را ( مستقیم وکنایی ) درشعرهای بیدل دیده ام . نخست باید معین کنیم که دربیت موردنظر آیا خون شدن به معنای به خون بدل شدن است ، یا ازاین واژه کنایه یی ومعنای دیگری بی رابطه با نفس خون مد نظر می باشد.
با آرزوهای نیک




محمد وثوقی
1390/4/22 در ساعت : 11:18:24
سلام جناب استاد حبیب
بسیار استفاده کردم تمام توضیحاتتان عالی بود و راهگشا، خصوصاً شرح بیت «به پستی تا...» امیدوارم باز هم ما را از دانسته هایتان سیراب بفرمایید.
مستدام باشید.
رضا کرمی
1390/4/21 در ساعت : 22:4:15
درود بر شما استاد فرهیخته وبیدل شناس عزیز از تعابیر و تاویلهای شما بسیار محظوظ شدم


در رابطه با بیت:

به پستی تا نماند شوق جهدی کن که خون گردی

چو آب آیینه داررنگ گردد پر برون آرد

و در مصرع اول تمامی درد این است که را ه چاره ای پیدا شود و شوق از مرتبه نازل به مر تبه ای والا صعود کند حضرت بیدل فرمو ده اند در این راستا چاره این است که به خون مبدل گردد پس باید به وجهی از خون در این میان توجه داشت که خاصیت صعود و تعالی را تدا عی کند....ما در فرهنگ مذهبی هم داریم که جانوران عموما خونی جهنده دارند و این جهندگی از خصوصیات خون است...در مصراع دوم حضرت بیدل برای مدعایش در مصراع نخست مثلی آورده است که در آن کوشش و جهد آب به صعودش منجر شده است....آب آیینه دار رنگ شدن به زعم این حقیر یعنی اینکه آب لیاقت بروز خواص خون را پیدا کرده است....به عبارت دیگر حضرت بیدل در مصراع دوم فرموده اند آب زمانی که با کوشش و جهد بسیار به خون مبدل شد توانست خاصیت جهتدگی پیدا کند و به عبارت دیگر پر در بیاورد این برداشت این حقیر بود در ضمن باید توجه داشت که رنگ را در ادبیات فارسی خون نیز تعبیر کرده اند
بازدید امروز : 3,525 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,959,918
logo-samandehi