ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نذر سر ِ بریده

نشسته ایم برای غم تو گریه کنیم
برای سلسله ی ماتم تو گریه کنیم
برای چشم تو وقتی که کاسه ی خون شد
برای قد بلند و خم تو گریه کنیم
برای لحظه ی سر دادن ات برای عشق
به شوق عاشقی محکم تو گریه کنیم
هزار مرتبه از این جهان برون بزنیم
هزار مرتبه در عالم تو گریه کنیم
برای آتش داغی که سینه ات را سوخت
به آن جراحت بی مرهم تو گریه کنیم
 
بر آن سری که درخشید بهتر از خورشید
به آنچه زینب کبری در آن دقایق دید

 
رسیده اند به زلفت دوباره طوفان ها
در آرزوی لبت ؛تشنه اند باران ها
به تیغ و تیر تو را... لا اله الا الله...
تو را محاصره کردند نامسلمان ها
زهیرهای سپاهت ز شوق می میرند
که در مسیر تو قابل ندارد این جان ها
صدای خنده ی ابن زیاد می آید
صدای قهقهه ی بی شمار شیطان ها
تو آمدی که از این جاودانه تر باشی
که عاشقی بکنی در تمام دوران ها
 
شدیم رنگ عزایت،شدیم سرخ و سیاه
سلام آیه ی ذبح عظیم! ... ثاراالله!

 
چه سروهای بلندی در این میان داری
چقدر اکبر خوش چهره ی جوان داری
تمام حادثه های نگاه تو سرخ اند
چقدر حادثه ی سرخ ِ ناگهان داری
کنار خیمه نشستی و زل زدی به افق
چه اشتیاق عجیبی به آسمان داری
فدای اشک زلال ات ، حسین! حضرت عشق
چقدر سهمیه ی اشک در جهان داری
تو آن ستاره ترینی که از تراکم زخم
میان سینه ی خود نیز کهکشان داری
 
 چه عاشقانه گل من ! نماز می بستی
نماز سرخ شهادت، نماز سرمستی
 

عزیز جان برادر، دلم پر از آه است
تو آسمان منی، سینه ات پر از ماه است
غم ات همیشه ترین است در کنار من
تو می روی و غمت تا همیشه همراه است
تو می روی و پس از تو چه می کشد زینب
دلت به عاقبت این فراق آگاه است
حرام باد به من زندگی بدون تو...
نفس کشیدن زینب ز روی اکراه است
بیا دمی  بنشین تا تو را نگاه کنم
چقدر فرصت دیدار با تو کوتاه است
 
هنوز زینب تو دردنامه می خواند ...
عروج سرخ تو را عاشقانه می خواند...
 

تو تیغ می زدی و آسمان به هم می ریخت
به یک اشاره زمین و زمان به هم می ریخت
تو چرخ می زدی و چرخ با تو می چرخید
تمام حادثه های جهان به هم می ریخت
صدای گریه ی شمشیر و تیر می آمد
چقدر حوصله ی کاروان به هم می ریخت
غروب، رفتن خورشید چشمهایت بود...
چه مغربی ! که جهانی از آن به هم می ریخت
درست لحظه ی سر دادنت، پریشان شد
زنی که پیش نگاهت، چنان به هم می ریخت...
 
که مثل زلف تو در باد ...در به در میشد
که لحظه لحظه پس از تو، شکسته تر میشد

 
صدای مَرکب تو،  بی قرار می آید
به گوش خیمه ی چشم انتظار می آید
زنی به زیر لب این را مدام می گوید:
"چرا به چشم من این صحنه تار می آید" ؟
صدای بال زدن های ذوالجناح توست...
چرا به خیمه ولی، بی سوار می آید؟
چه سرخ می شود احوال اهل بیت عشق
به خیمه  اسب تو چون سوگوار می آید
خدا به خیر کند...از چنین شبی، فردا ...
چه صبح خانه خرابی، به بار می آید
 
سلام نخل بلندم ! چرا شکسته شدی ؟
فدای خواب عمیق ات ! چقدر خسته شدی!

 
ستاره های تن ات را نهان مکن سالار
دوباره خون به دل عاشقان مکن سالار
نشسته ای سر نی حرف می زنی با ماه
دوباره سر به سر آسمان مکن سالار
نماز امشب خود را نشسته می خواند
"امید قافله"  را ناتوان مکن، سالار
سر شکسته ی زینب گواه فاجعه است
بیا و فاجعه را جاودان مکن، سالار
به زخم زخم تن ات سجده می کند گودال:
"سرت کجاست؟ مرا نیمه جان مکن، سالار"
 
چه نیزه های پلیدی ! چه بر سرت دادند
به جان شام پریشان زلفت افتادند...
 

بلند مرتبه سردار ِ نی سواری را
قمرتر از قمری ، شمس داغداری را
گرفته اند به دوش و به دشت می چرخند
خریده اند به جان تا همیشه خواری را
چه زخمها که به جسم مطهرت نزدند
چه زخم ها ... چه جراحات بی شماری را
به زیر سم سواران ... کبود شد بدنت...
خدا خراب کند خانه ی سواری را...
بریده باد دو دست کسی که بر نی برد
سر شریف تو، آن راز ماندگاری را
 
که تا همیشه ی تاریخ ، زنده می ماند
هنوز بر سر نی "ام حسبتَ..." می خواند
 

رسیده اند به پایت یکی یکی سرها
ستاره های منوّر، تمام اخترها
چقدر حضرت عباسِ لشکرت زیباست
قدی بلند و سری سرتر از همه سرها
بدون دست برایت به سینه می کوبد
هنوز مات نگاهش، تمام لشکرها
برای ماه بنی هاشم ات، جهان دریاست
نشسته اند به راهش هنوز اصغرها
عزیز ام بنین است و حضرت زهرا
قیامت است  برایش عزای مادرها
 
عجیب نیست که بی تن،دلاوری بکند
به سر رسیده برایت برادری بکند

 
نگاه می کنی از روی نی به روی ماه
دلت گرفته از این خشکی گلوی ماه
دخیل بسته تمام جهان به گیسویت
دخیل بسته سر موی تو به موی ماه
سر ارادت عباس و رقص در پایت
سر شریف تو بر نی به جستجوی ماه
ببین سران بریده به گریه افتادند...
رقیه گریه کنان در پی "عموی ماه"
غروب بود و غریبانه زینب ات می رفت
گهی به جانب خورشید و گه به سوی ماه
 
هوای شام غریبان دوباره بارانی ست
چقدر روضه ی جان دادن تو طولانی ست...
کلمات کلیدی این مطلب :  امام حسین(ع) ، شام غریبان ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/8/23 در ساعت : 18:34:32   |  تعداد مشاهده این شعر :  1214


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  حسن حاتمی بهابادی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام خانم افضلی احسنت ، بسیار زیبا ، اجر شما با سرور آزادگان جهان و علمدار با وفایش البته کوته نظری است که در میان این همه زیبایی گیر بدیم به غلط املایی اما برای اینکه همین نقص کوچک هم از این اثر زیبا برطرف بشه جسارتا" در بندی که ردیف " می ریخت" هست دو جا ریخت نوشته شده ! باز هم تحسین می کنم شعر زیبای شما رو .
محمد حسین انصاری نژاد
1392/8/23 در ساعت : 19:41:6
سلام بانو.
دراین شام غریبان،ترکیب بندشیواوغمگنانه ات رازمزمه کردم.زخم صدایت نینوایی ترولحظه هایت کربلایی ترباد.
بنی الله لکل بیت،بیتافی الجنه
..............................................................
سلام
ممنونم جناب انصاری نژاد / التماس دعا
رضا اسماعیلی
1392/8/23 در ساعت : 19:54:31
سلام بر حنجره حماسه خوان شما :

در دو بند زیر خیلی با شکوه و زیبا سیمای قیام انسان ساز حسینی را به تصویر کشیده اید :

چه سروهای بلندی در این میان داری
چقدر اکبر خوش چهره ی جوان داری
تمام حادثه های نگاه تو سرخ اند
چقدر حادثه ی سرخ ِ ناگهان داری
کنار خیمه نشستی و زل زدی به افق
چه اشتیاق عجیبی به آسمان داری
فدای اشک زلال ات ، حسین! حضرت عشق
چقدر سهمیه ی اشک در جهان داری
تو آن ستاره ترینی که از تراکم زخم
میان سینه ی خود نیز کهکشان داری

*****

تو تیغ می زدی و آسمان به هم ریخت
به یک اشاره زمین و زمان به هم می ریخت
تو چرخ می زدی و چرخ با تو می چرخید
تمام حادثه های جهان به هم می ریخت
صدای گریه ی شمشیر و تیر می آمد
چقدر حوصله ی کاروان به هم ریخت
غروب، رفتن خورشید چشمهایت بود...
چه مغربی ! که جهانی از آن به هم می ریخت
درست لحظه های سر دادنت، پریشان شد
زنی که پیش نگاهت، چنان به هم می ریخت...

*****

طیب الله انفاسکم .
................................................................................

سلام استاد اسماعیلی عزیز

یک دنیا ممنونم از لطفتون ... زنده باشید
حامد خلجی
1392/8/23 در ساعت : 20:57:16
درود خانم افضلی محترم
سپاس بسیار از شعر زیبا و با ارزش شما
.......................................
سلام
ممنون از شما
زنده باشید
آرش پورعلیزاده
1392/8/24 در ساعت : 7:8:14
بیا دمی بنشین تا تو را نگاه کنم
چقدر فرصت دیدار با تو کوتاه است
سلام و عرض تسلیت این روزها خانم افضلی! ان شاء الله که ماجور هستید حتما. خیلی خوب بود. فقط جسارتا به نظرم ترکیب بند به گونه ای است که باید در کل روی ابیات میانی بندها وسواس بیشتری نشان داد چون پیشانی کار است ... برقرار باشید.
...........................................................................
سلام جناب پورعلیزاده
حق با شماست... من گاهی به مرور زمان این بیت ها را تغییر میدم ...در مورد ترکیب بندهای قبلی هم هرگاه بیت قوی تر به ذهنم رسیده جایگزین کردم... ممنونم از نظر لطفتون/زنده باشید
مدینه مومنی
1392/8/24 در ساعت : 8:43:9
قبول باشد وحیده جان...
.........................................
ممنونم مدینه جان
طاهره تختی
1392/8/24 در ساعت : 21:21:35
درود بر نفستان ... التماس دعا ...
..............................
درود بر شما
محتاجم...
رضا فانی
1392/8/24 در ساعت : 13:51:8
سلام بر سید شهیدان دنیا و سید جوانان عقبی.
سلام بر او، سلام بر خاندان او، سلام بر اصحاب او.
سلام و عرض تسلیت .
دست مریزاد. قلمتون به پایندگی افکارتون باشه انشاالله..هر بند از بند قبلی زیباتر و البته در کل شعر بسیار زیبا بود.امروز یازدهم محرم هست و تو این ده روز روضه ای به این زیبایی نشنیده بودم. اینقدر که پای این شعر گریه کردم پای هیچ منبری گریه نکرده بودم امسال. اجرتون با صاحب این ایام و دعای حضرت صاحب الزمان بدرقه راهتون.
.........................................................................
سلام آقای فانی
نظر لطف شماست... التماس دعا دارم. یا علی
دکتر آرزو صفایی
1392/8/23 در ساعت : 19:53:48
درود بر وحیده ی عزیزم
قبول باشد بانو
دست مریزاد
.......................
درود آرزو جان...ممنونم
مرضیه عاطفی
1392/8/24 در ساعت : 0:58:46
"غروب، رفتن خورشید چشمهایت بود...

چه مغربی ! که جهانی از آن به هم می ریخت"

سلام و ماجور نگاه حضرت زهرا(س) باشی انشاءالله

قلمت همواره پر از شور عاشورایی

یا علی(ع)
..............................................................
سلام /ممنون از لطفت

شبنم فرضی زاده
1392/8/24 در ساعت : 10:21:14
درود برقلمت وحیده

اجرت باصاحبش
..............................
سلام شبنم جان
ممنون
مهشید رهبری
1392/8/25 در ساعت : 18:4:4
درود بر وحیده ی نازنینم...آفرین بانو
اجرت با مولا(ع)
..................................
درود مهشیدم
ممنونم
محمدمهدی عبدالهی
1392/9/16 در ساعت : 19:17:47
سلام و عرض تسليت بزرگوار
بسيار بسيار زيبا و حزن انگيز بود
مثل هميشه دلنشين بود
در مجلسي براي مداحي از شعر زيبايتان استفاده كردم و بسيار دعاگويتان بود
ايشالله تا سال هاي سال قلمتان در خدمت ذوات مقدس ائمه. معصومين باشد و روز به روز بر توفيقاتتان بيفزايند
التماس دعا بزرگوار
..............................................................
سلام و تشکر
التماس دعای فراوان
صمد ذیفر
1392/8/23 در ساعت : 19:42:24
سلام .
بانو افضلی گرامی .
احسن و درود بر شما . بسیار زیبا و فاخر بود .
در مورد سروده تان می توان گفت :
(آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری...)
نذر تان قبول درگاه احدیت و اجرتان با سالار شهیدان ... سپاسگزارم.
.......................................................
سلام
تشکر ... التماس دعا
سحر دگلی (آریایی)
1392/8/23 در ساعت : 21:5:36
سلام ها نازنین

درود اشک و بغض مقدس این واژه ها را
التماس دعای نیک

قلمت جاودان
احساست در امان باد
............................................
سلام سحر جان
ممنونم
حمیده میرزاد
1392/8/24 در ساعت : 10:17:51
سلام بانو

احسنت
.......................................................
سلام حمیده جان
ممنون
علی یوسفیان کناری
1392/8/25 در ساعت : 15:1:53
سلام خانم افضلی
بسیار خوب بود
متشکرم
برقرار باشید
..........................................
سلام بر شما
سپاس...زنده باشید
بازدید امروز : 14,443 | بازدید دیروز : 12,916 | بازدید کل : 121,781,376
logo-samandehi