ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بارانِ گريه‌ها دروغ نمي‌گويند
تو اي امامِ صبر
مي روي كه با خونِ دلت
بر منبرِ عرشيِ خدا
روضه از كوچه‌ها بخواني
هربار كه از كينه‌ي پدرت
راهِ اين خانواده را مي‌بندند
تيرها به پهلوي تو اصابت مي‌كند
و غربت از صبرِ چشم‌هاي تو لبريز مي‌شود
اي سكوتِ عظيم
اي آنكه عشق, در لباس تو شيرين مي‌شود
هربار كه از غربت مدينه مي‌خوانيم
خدا ضريحِ تورا در آغوش مي‌كشد
بارانِ گريه‌ها دروغ نمي‌گويند
تو آن غريبِ شهيد
در كربلايِ كوچه‌اي
روزي كه مي‌شد
دُمَلِ چركينِ سقيفه را
بر پيشانيِ ابليس‌ها نشانه رفت
روزي كه ولي نعمتانِ شمر
تا كوزه‌آب خانه‌ات رسيده و
مادرت به استقبال مي‌آمد
حالا براي ما
اين جمعيتِ غريب
مايي كه در بقيعِ دوست داشتن‌ات
پشت درهاي بسته مانده‌ايم
بگو فتحي دوباره مي‌رسد
2013/12/31 
13:04
کلمات کلیدی این مطلب :  امام حسن ، عشق ، مدینه ، ضریح ، کینه ، خنجر ، تیر ، آغوش ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/10/10 در ساعت : 13:35:48   |  تعداد مشاهده این شعر :  940


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

راشین گوهرشاهی
1392/10/11 در ساعت : 11:50:28
خدا ضريحِ تورا در آغوش مي‌كشد...


بندي موفق و به ياد ماندني
ممنون از شما بزرگوار
محمد حسین انصاری نژاد
1392/10/10 در ساعت : 14:13:56
سلام جوانمرد!
دست مریزادبااین حس زلال وموضع مندی آیینی.
ماجورباشید.
حسین احسانی فر
1392/10/10 در ساعت : 14:18:21
احساسی زلال در قالب کلمات
بسیار زیبا بود استاد
درود بر شما
شکیبا غفاریان
1392/10/10 در ساعت : 20:12:18

"تيرها به پهلوي تو اصابت مي‌كند"

چقدر زیباست دو پهلو بودن این سطر !

درودتان
بازدید امروز : 4,117 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,719,585
logo-samandehi