ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شیر و شغال


«ای مالک! ... بخيل را در مشورت كردن دخالت نده، كه تو را از نيكوكارى باز مى ‏دارد، و از تنگدستى مى ترساند. ترسو را در مشورت كردن دخالت نده، كه در انجام كارها روحيّه تو را سست مى ‏كند. حريص را در مشورت كردن دخالت نده، كه حرص را با ستمكارى در نظرت زينت مى‏ دهد. همانا بخل و ترس و حرص، غرائز گوناگونى هستند كه ريشه آنها بدگمانى به خداى بزرگ است.» (نهج البلاغه، نامه به مالک اشتر نخعی)


هدیه کردیم به سگها سر آهوها را
کوچ دادیم از این بام پرستوها را
برد جان، داد دو نان، گفت که: «بردم! بردی!»
کیست تصدیق کند کذب ترازوها را؟
دست تسلیم تو بالاست اگر فرمانده!
داده ای  راه  به جان ایده ی ترسو ها را
در غلاف است تو را تیغ اگر، حد اقل
عصبانی شو و در هم بکش ابروها را
ما نگفتیم که آنرا ببری بالاتر
دست کم سست نکن باور باروها را
یاد باد آنکه شب حمله به ناموس وطن
نو عروسی سپر آورد النگوها را...
******
ای که اخراج شدی از دل ما با تحقیر
می کنی تیز چرا تیغ هیاهو ها را؟
باز با اسلحه ی حرص و هراس  آمده ای
تا مگر سست کنی قوت زانوها را
ما همانیم و شما نیز همان: شیر و شغال
جمع کن! جمع کن! از معرکه لولوها را

کلمات کلیدی این مطلب :  ترس ، حاکم مسلمان ،


   تاریخ ارسال  :   1392/11/12 در ساعت : 9:2:1   |  تعداد مشاهده این شعر :  3859


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  محمد     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام من معنی و مفهوم و هدف از اینهمه هتک و هجوم و حمله را نفهمیدم خدا همه را از شر بلاهای آخرالزمان حفظ کند.
نام ارسال کننده :  سید علی حسینی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
بسیار عالیست لذت بردم
شکیبا غفاریان
1392/11/12 در ساعت : 9:20:14
زيبا به تصوير كشيده ايد حقايق را
درودها
---------------
سلام و سپاس
علی‌رضا رضایی (مجنون)
1392/11/12 در ساعت : 12:47:35
سلام
حرفِ دلِ ماست
---------------
سلام
خیلی متشکرم
مرضیه عاطفی
1392/11/13 در ساعت : 0:26:55
سلام و درود بر قلم ذهنتان

"در غلاف است تو را تیغ اگر، حد اقل

عصبانی شو و در هم بکش ابروها را"

شاعرانه باشید!

یا علی(ع)
---------------
سلام بر شما
خیلی متشکرم

شبنم فرضی زاده
1392/11/12 در ساعت : 11:1:56
جاری باشی شاعر
-----------
دلتان نورانی
محمدرضا جعفری
1392/11/16 در ساعت : 12:49:16
با سلام

احسنت

مرام تعصب عالمانه و شفافیت را در شعرتان دیدم

هدیه کردیم به سگها سر آهوها را

کوچ دادیم از این بام پرستوها را
--------------
سلام و سپاس فراوان از شما جناب جعفری
یا علی


سیاوش پورافشار
1392/11/12 در ساعت : 18:31:51
درود شاعر
تعهد همیشه حرف اول در هر هنری می زند تعهدی که برای بشر مفید و راهنمای او باشد. علیرغم زبان خوب و پرداخت شاعرانه تان این حس تعهدتان هم قابل قدردانی است
---------------
درود و سپاس بسیار از برادر خوبم
علی سعادتخانی
1392/11/13 در ساعت : 12:34:54
شاعرانگیتان مستدام برادرم
----------------
دلتان پر نور و سرور برادر
رضا محمدصالحی
1392/11/12 در ساعت : 10:53:41
درود بر شما جناب سیاه پوش گرامی


دغدغه هایتان ارزشمند است

دست مریزاد
-------------
سلام و عرض ادب
متشکر از توجه و لطف جنابعالی
فاطمه معین زاده
1392/11/12 در ساعت : 11:12:10
به نام خدا
سلام بر برادر و استاد بزرگوارم
مطلع بسیار زیبایی داشت شعرتان
«هدیه دادیم به سگ ها، سر آهوها را ... »
آدم را ترغیب به خواندن شعر تا انتها می کند ...
من بیت یک و دو و سه و چهار و هشت را بیشتر دوست داشتم ...
--------------------
سلام و سپاس بسیار
زنده باشی خواهر بزرگوارم
محمد حسین انصاری نژاد
1392/11/12 در ساعت : 19:36:3
سلام بردوست خوبم
غزل غیورانه وموضع مندی بود.
دست مریزاد.
--------------
سلام بر برادر عزیزم
متشکرم
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1392/11/13 در ساعت : 20:0:29
سلام آقای سیاهپوش عزیز وارجمند
غزلی سرشاراز تعهد ودغدغه های قابل تقدیر که دغدغه های زامنه ی ماست .احسنت.دست مریزاد
سربلندباشید
---------------
سلام سید عزیز
زنده باشی و متشکر از تایید و ترحیبتان
دعا کنید اهل مجاهدت مومنانه باشیم ولو در شعر
فاطمه تفقدی
1392/11/15 در ساعت : 22:25:23
چه سخت است این روزها شنیدن تسلیم ، دیدن تسلیم وتیغ های سربزیری که غلاف ها راشرمنده می خواهدوعشق چه به آرامی واندوهناک ازکنارمان برمی گذرد....ای کاش این همه راتوان دیدن مان بود...
غزل صریح وتوفنده ای ست والبته غزلی محکم....
دوست می دارم این همه را.
بدرود
------------
سپاس از تایید و همدردی بانوی فرزانه و با غیرت
خوشحالم از حضور دوباره شما در این محفل مجازی
سلامت باشید و سرفراز
محمد جواد خراشادی زاده
1392/11/12 در ساعت : 14:7:20
سلام بزرگوار
زیبا بود و سرشار از درد این روزهای خیلی ها...
کاش به گوش اهلش هم برسد انشالله.
برقرار باشید
--------------
سلام عزیز برادر!
انشاالله برسد به گوش اهلش...
متشکر از توجهتان
صمد ذیفر
1392/11/13 در ساعت : 10:9:2
سلام .
ودرود و دستمریزاد جناب استاد سیاهپوش عزیز .
مستفیض شدم .ماجور باشید انشاء الله.

ای که اخراج شدی از دل ما با تحقیر
می کنی تیز چرا تیغ هیاهو ها را؟
باز با اسلحه ی حرص و هراس آمده ای
تا مگر سست کنی قوت زانوها را
---------------
سلام و رحمت خدا بر شما جناب ذیفر
زنده باشی در پناه امام عصر عجل الله تعالی فرجه
بازدید امروز : 3,472 | بازدید دیروز : 14,876 | بازدید کل : 123,004,838
logo-samandehi