صمد ذیفر
1392/12/10 در ساعت : 2:18:58
سلام و درودی مجدد :
بنده با بضاعت اندک هر آنچه بنظرم رسید نوشتم . و معتقدم همانطور که اساتید بطور مکرر تاکید داشتند (بویژه جناب اقتداری عزیز ) در یک نقد یا نظر بایستی شاعر آن را شناخت ومد نظر قرار داد .همچنین از کلی و مبهم گویی که قبلا شاهد بودیم، پرهیز کرد . واقعاً ناثیر مخرب آن در شاعر دیده شده . نظراتی مانند :
نیاز به نقد دارد فعلاً بگذریم....
مواردی هست باشد برای بعد....
نیاز به بازنگری دارد ...حداقل نمی نویسد که از چه نظر نیاز به باز نگرسی دارد تا دایرۀ فکری شاعر را محدود و به آن نزدیک کند ....
یا نقد و نظری که از ابتدا تا انتها چیزی عاید نمی شود منتها در نوع نوشتن خبره اند و جای ولی و امّا نمی گذارند .....
با این حال امر کردید مجدد عرض کنم ، اطاعت می کنم .:
ابتدا اشاره کنم که شما از نظر نقد پذیری بسیار با ظرفیت و متواضع هستید و در اکثر کارهای قبلی تان بنده مواردی را متذکر بوده ام . این مورد از شما قابل تحسین است .
همچنین شما قبلا شعر سپید می گفتید آنهم سپیدهایی بسیار مختصر و کوتاه و با معنا ، طوری که درک آن برای عموم سخت بود و گاهی که توضیح میدادید از عمق یک نکتۀ نغز پرده بر می داشتید حتی در یک سروده به جدال سردار پادگان غزل رفته و با بشین و پاشوهای آن پا گرفته و از مرزها گذشته بودید . همانجا نیز مواردی عرض کردم و شما به تواضع پذیرفتید . این غزل چندمین ( به احتمال کمتر از بنان یا انامل=سرپنجۀ انگشتان ) باشد . بنده ابتدا از توان شما در شعر کلاسیک شگفت زده شدم . با این حال میگفتید باید میدان دید تا مرد میدان شد .چشمم به سکّو بود که آمدید .(در سرودۀ قبلی )
پس با این مقدمه برای شناخت شاعر ، به آنچه در بارۀ غزل نوشتم نگاه کنیم .
کلّ غزل از بیکرانگی وسعت آیات الهی و در مقابل محدودیت وسعِ اندکِ شاعر (به عنوان شخص نوعی) برای درک آنها و اعلان نیاز برای راز گشایی از آنهاست .
طبیعی است برای درک اینگونه اشعار آشنایی با قران در حدّ آنها ضروری است در غیر اینصورت به سروده از منظر ظاهر آن توجه خواهد شد ..به عنوان مثال . اگر به آیه یک سورۀ اسرا اشراف داشته باشیم بیت اول یا مطلع غزل را زودتر درک میکنیم .
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ(اسرا-1).
با این برداشت بنده نیز در یک بیت عرض کردم : از قول قران که اگر آواره ای و به بن بست رسیده ای راه نجات را از خود قران بجوی و بخوان که فرموده :
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا ﴿-اسرا-9﴾
مورد دیگر شکل ظاهر و عروضی سروده است که موردی خاص و قابل نذکر ندیدم . شاید بعضی دوستان نوع زبان را در نظر بگیرند .البته زبان یکی است و انواع ندارد ومن اصلاً در این وادی نیستم
کوتاه و بلندی ابیات را هم می توانید ویرایش کنید و باقی بقای تان
پیشنهاد میکنم جناب پیش بین عزیز برای هر بیت با یک کلمه یا جملۀ کوتاه راز گشایی کنید مثل بیت اول که فرمودید منظور معراج است . یا منظور از کهف .مشکات . متشابهات . .محکمات و کاربردشان در ابیات مربوط
برای شما و سایر دوستان عزیز آرزوی توفیق و رستگاری دارم. . .
/////////////////////////////
بی پایان درودی برآینه های بی توقع که سنگ را هم آینه می شوند