ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



قطارِ درد
ساعتِ هفت و سی دقیقۀ صبح توی یک صف صفِ پر از بیمار
همه تا زیرِ دستِ عزرائیل رفته انگار و کرده اند فرار

نرده های دو سوی صف بودند مثل دو ریل آهنی ممتد
صفِ بیمارها جلو می رفت نرم نرمک چو کوپه های قطار

این قطار فَکَستنی بسیار ایستگاه های بین راهی داشت
کس پیاده نمی شد و می شد هر که می خواست بی بلیت سوار

ساعت یازده شد امّا من نرسیدم به گیشۀ نوبت
گفت: "نوبت تمام شد امروز" یک پرستارِ شوخِ شیرین کار

ناگهان در خودم فرو رفتم دردی از فرقِ سر به پام دوید
مثل یک پتک آهنی آمد بر سرم این خبر فرود انگار

مثل آش شُلِ ابودردا از تب و درد و غصّه وا رفتم
تا که یک دردِ نو رسید از راه دردِ کهنه دوباره شد بیدار

کوپه های قطارِ صف ناگاه همه از خطِّ ریل در رفتند
پیچهاشان برید یا که یکی شُلِشان کرد و باز با آچار

بمب، یک بمب واقعی، ترکید در مسیر قطارمان انگار
دورِ آن خطِّ ریل افتادند کوپه های شکسته و لت و پار

گریۀ خون و ناله و فریاد، دودِ آه، آتشِ نگاه گرفت
همه جا را و صحنه شد مثلِ صحنۀ یک تصادفِ خونبار

تلفن، ویچت، اس. ام. اس.، همراه، بوق و کرنای قرن، اینترنت،
این خبر را به ناگهان کردند خبرِ داغ، سرخطِ اخبار

آب از آب هم نخورد تکان کسی آنجا به دادمان نرسید
از پرستار و از پزشک بگیر تا پلیس و رئیس و استاندار

از ستادِ حوادثِ غیرِ چی چی چی هیچ کس نشد پیدا
از هلال احمر و صلیبِ سرخ هیچ کس هیچ چی نکرد اظهار

آن یکی در سواحلِ لبنان شده بود از اداره اش مأمور
این یکی عازمِ مناسک حج شده مانندِ پار یا پیرار

سوّمی در جزیره ای زیبا حالتِ شاهِ صفحۀ شطرنج
مانده بود و ز جا نمی جنبید شده از چارسو به کیش دچار

چارمی با وضو و پیش از وقت رفته و مانده بود در مسجد
تا ز فیض نمازِ اوّل وقت بشود چون همیشه برخوردار

خواستم تا نماز شکر کنم درد پیچید در دلِ خونم
درد ای درد، درد ای نامرد، درد ای درد، دردِ لاکِردار

غلامعباس سعیدی
کلمات کلیدی این مطلب :  قطارِ در ، غلامعباس سعیدی ، غزل اجتماعی ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/3/13 در ساعت : 23:12:18   |  تعداد مشاهده این شعر :  764

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

ابراهیم حاج محمدی
1393/3/14 در ساعت : 1:34:14
درود بر حضرت دوست جناب دکتر سعیدی عزیز
حظ وافر بردم // اثری روایی و سلیس و روان / مرحبا و دست مریزاد
غلامعباس سعیدی
1393/3/14 در ساعت : 7:51:20
درود بر حضرت دوست جناب حاج محمدی بزرگوار

سپاسگزارم
زنده باشید
اعیاد اسلامی بر شما مبارک باد
شکیبا غفاریان
1393/3/14 در ساعت : 13:24:12
سلام
درود بر شما و زیبا سروده تان
غلامعباس سعیدی
1393/3/14 در ساعت : 19:8:14
سلام و درود بر شما بانو غفاریان
سپاسگزارم بزرگوار

زنده باشید
محمدرضا جعفری
1393/3/15 در ساعت : 4:29:27
درود
زیباست
موفق باشید
غلامعباس سعیدی
1393/3/15 در ساعت : 23:48:26
درود بر جناب جعفری عزیز

سپاسگزارم بزرگوار
صمد ذیفر
1393/3/14 در ساعت : 6:30:45
سلام
درود فراوان بر جناب استاد سعیدی عزیز .
واقعیت تلخ اهل درد همین است برادر .
دردهای دنیا از جان تان بدور و دردتان شوق معشوق باشد وبس
که مرد را دردی اگر باشد خوش است .....

یک حقیقت از درد است اهل درد محکوم است
پس شما ای برادر من دست از این آقایان بردار
غلامعباس سعیدی
1393/3/14 در ساعت : 7:52:53
درود و سلام بر دوست بزرگوار جناب ذیفر بزرگوار

درد بی دردی علاجش آتش است

زنده باشید و در پناه حضرت حق

نیما سعیدی
1393/3/14 در ساعت : 14:53:12
درود بر شما استاد
بسیار زیبا بود
غلامعباس سعیدی
1393/3/14 در ساعت : 19:8:53
درود بر شما جناب نیما سعیدی

سپاسگزارم

زنده باشید
سید اکبر سلیمانی
1393/3/16 در ساعت : 2:39:56
سلام بر استاد عزیز
احسنت به این ذوق سرشار شما
غلامعباس سعیدی
1393/3/16 در ساعت : 9:15:5
درود و سلام بر جناب سلیمانی عزیز

بسیار سپاسگزارم بزرگوار
محمدمهدی عبدالهی
1393/3/13 در ساعت : 23:29:43
سلام و عرض ادب استاد بزرگوار
درود بر شما
دست مريزاد
لذت بردم
همواره شاعرانه هايتان مستدام
أعياد شعبانيه بر شما مبارك
غلامعباس سعیدی
1393/3/14 در ساعت : 7:50:10
درود و سلام بر شما جناب عبدالهی عزیز

سپاسگزارم
برشما هم مبارک باد
محمد حسین انصاری نژاد
1393/3/14 در ساعت : 12:4:39
سلام استاد.
غزل شیوا وزیبایی است.
دست مریزاد.
غلامعباس سعیدی
1393/3/14 در ساعت : 19:7:39
سلام و درود بر سرور گرامی جناب انصاری نژاد گرامی

سپاسگزارم

زنده باشید
محمد حسین پژوهنده
1393/3/15 در ساعت : 0:45:7
«گفت: "نوبت تمام شد امروز" یک پرستارِ شوخِ شیرین کار»
آخی.. الهی بمیرند دشمنان... چه سوزی ، چه دردی...
راست میگین ، واقعاً بعضی جاها اینجورین. صبح ساعت هشت هیشکی سرکارش نبود سؤال کردم گفتند زیارت عاشورا رفتن اون پائین!
البته خوبیش این بود که من بیمار نبودم اگر نه مثل شاعر بخت برگشته به صرافت می افتادم.
غلامعباس سعیدی
1393/3/15 در ساعت : 23:47:22
درود بر جناب پژوهنده بزرگوار

سپاسگزارم دوست خوب
زنده باشید
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1393/3/14 در ساعت : 10:47:21
سلام آقای سعیدی بزرگوار
بسیارزیبا وبدیع و فاخرسروده ای.دست مریزاد
سربلندباشید
غلامعباس سعیدی
1393/3/14 در ساعت : 19:6:37
درود و سلام بر جناب ابوطالبی نژاد بزرگوار

سپاسگزارم لطف دارید

زنده باشید
صغری اسلامی اصل
1393/3/14 در ساعت : 15:36:19
سلام . پاینده و سربلند باشید
غلامعباس سعیدی
1393/3/14 در ساعت : 19:9:25
سلام بانو اسلامی

سپاسگزارم

زنده باشید
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 4 ماه و 12 روز و 3 ساعت و 06 دقیقه و 32 ثانیه است همراه شماییم 453179192.469 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 5,847 | بازدید دیروز : 13,569 | بازدید کل : 122,992,337
logo-samandehi