ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



صبحهای بخیر هرروزم!
از دل من صنوبر آوردند، بی سر افتادم و سر آوردند
خون و زیتون به جانم افتادند تا سر از سنگها درآوردند

از من افتاد یک نفر بیرون، در من افتاد یک نفر در خون
صحنه پر بود از من و مجنون تا که لیلای دیگر آوردند...

در خودم بودم و پراکنده، در تو افتاده ام سرافکنده
مثل مرغی که بال و پر کنده، در قفس بودم و پر آوردند

روزها مانده ام شب آلوده، ظاهرا سالم و تب آلوده
هرچه بوده نبوده این بوده! کی؟! کجا حال بهتر آوردند؟!

حال بهتر تویی در آغوشم... حال بهتر من ِ فراموشم...
صحبت از صلح بود در گوشم... دوستان تو لشکر آوردند!

دست در دست نابرادرها به امید وفای خنجرها
سمت خلوت نشین سنگرها جنگ را نابرابر آوردند

جنگها نابهارمان بودند، تیرها در قطارمان بودند
عده ای همدمارمان بودند، از دمارم مرا در آوردند...

ای غروب نماز دیروزم! سالگرد امید امروزم!
صبحهای بخیر هرروزم! خاطرت را مکدر آوردند...

رفته ای... آسمان پشیمانت، در خیابانم و بیابانت
نامه دادم به دست دامانت، نامه برها کبوتر آوردند...

کلمات کلیدی این مطلب :  ،


   تاریخ ارسال  :   1393/4/12 در ساعت : 15:51:57   |  تعداد مشاهده این شعر :  1219


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  8     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
به سایت ادبی شعردری دعوت هستید و اگر میخواهید با شاعران بزرگ ایرانی معرفی شوید درین سایت حتمی ثبت نام کنید http://sheredari.ir
نام ارسال کننده :  8     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
به سایت ادبی شعردری دعوت هستید و اگر میخواهید با شاعران بزرگ ایرانی معرفی شوید درین سایت حتمی ثبت نام کنید http://sheredari.ir
مجید مه آبادی
1393/4/12 در ساعت : 23:43:58
از دمارم مرا در آوردند
درود
عبدالله عمیدی
1393/4/12 در ساعت : 17:16:41
سلام
خیلی زیبا و دل انگیز و روان و خوش ساخت است
تبریک
التماس دعا
محمدمهدی عبدالهی
1393/4/12 در ساعت : 17:9:5
سلام و عرض ادب اخوي
درود بر شما
زيبا و دلنشين بود
فرارسيدن ماه ضيافت الهي بر شما مبارك
طاعاتتان مقبول حق
توفيقاتتان مستدام
ياعلي
امیر سیاهپوش
1393/4/17 در ساعت : 14:59:9
آفرین برادر
محمد حسین انصاری نژاد
1393/4/12 در ساعت : 20:3:28
سلام بردوست.
شیواست باهنرمندی های زبانی.
دست مریزاد.
حسین وفا
1393/5/17 در ساعت : 17:49:33
سلام و عرض ادب دارم
شعری بس زیبا و خوش آهنگ خواندم
درود بر شما برادر خوبم
بازدید امروز : 6,507 | بازدید دیروز : 27,704 | بازدید کل : 123,139,338
logo-samandehi