هلا زلال زمين،آبروي درياها.
تهي شد از،نم و باران،سبوي درياها.
چگونه از تو بگويم كه بغض خواهد كرد
در ابتداي سرودن،گلوي درياها.
هزار سال پياپي،به نام تو گرم است
كنار اسكله ها،گفت وگوي درياها
از آن زمان كه تو در خم، شراب ناب شدی
كوير،پرشده از جستوجوي درياها
تمام قونيه،دهلي،تمام آفريقا
به رقص آمده از،هاي و هوي درياها.
جهان،ولي نگران است آه،از اين كه
به گورها برود،آرزوي دريا ها
تو قبله گاه نخستين آب ها هستي
درست سمت خدا،رو به روي درياها.
سر غدير خمت،تا ابد سلامت باد
اگر چه مي شكند،هي سبوي درياها.
موسي عصمتي
تاریخ ارسال :
1393/7/18 در ساعت : 20:15:33
| تعداد مشاهده این شعر :
490
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.