ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



اینگونه رُند کرد که با دشمنان نبرد؟


امروز ناگزیر ،

 چه از جان خویش سیر!

مانند روز های فراگیر تلخ و زرد

با کوله بار مملوی از زخم و رنج  و درد

پر واضح است  که بیراه می رویم .

شاید به سوی عالم اشباح می رویم

 راهی است ، باز ، پر طمع ، اشباع ناپذیر

مانند روز های سرد زمستانی ای سمج

بر ما گذشت و می گذرد روز گار تلخ

مائیم؟ یا نه ! مرد زمستانی ای سمج

وین جام شوکرانِ چنان زهر مار تلخ!

در چنگِ تنگِ فصل ِخزان شد زمین اسیر

دهلیزهای قلب زمان سرد ــ زمهریرــ

بیرون از آستین فلک دست دیگری است

این کاروان به سوی عدم می رود به پیش

این ردّ پای ما که به رم می رود به پیش

پیرنگ ِ شعله ، شعله ی سرمست دیگری است

در بیکران ظلمت شب خفته ایم ناز

حال آنکه هست آدمِ بیدار ، سرفراز

شاید فقط به خواب ببینیم ، شادمان

بالیده ایم رو به افق های دور دست

با ما چه کرده است ؟ چه ؟

رؤیای دور دست!

از نوحه ، اشک ، ماتم و حسرت چه طرف بست

جز آن که عهد بست که از بیخ برکَنَد

بنیان هر چه کاخ ستم پیش روی اوست

پیدا کند هر آنچه که در جستجوی اوست

انسان ،اگر که عشق فقط در سبوی اوست

آن کس که درس عشق نخوانده ست استوار

بیهوده سوده سر به زمین ، مات ، سوگوار

حتما ، بُراق هست فقط ذوالجناح و ما

حسرت کشیده ایم که پرواز کیمیاست!

باور نکرده ایم که این راز کیمیاست

گسترده شب اگر چه بساطی پر از فریب ،

از هرچه هست روی زمین آسمان تهی است

از ریشه های نفرت و کین آسمان تهی است

از آن زمان که قدر ندانست ـ بی خیال ـ

سرمایه ی گران خودش را ـ سرشت را ـ

گم کرده است آدمی  آسان بهشت را

فرخنده هست طالع ابلیس بد سگال!

پرورده است روی زمین انحطاط را

از دست داده ایم دریغ احتیاط را

پرواز می دهیم فقط اهتزاز را

بی بال و پر چه خوب شویم آسمان نورد

فریاد می کنیم اگر اعتراض را

اینگونه ــ رُند ــ کرد که با دشمنان نبرد؟

کلمات کلیدی این مطلب :  عالم اشباح ، سمج ، جام شوکران ، زمهریر ، براق ، ذوالجناح ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/8/6 در ساعت : 3:28:37   |  تعداد مشاهده این شعر :  685


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  مهدی سیدحسینی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
درود ماندگار باشید
نام ارسال کننده :  سجاد     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
خیلی شعرتون قشنگ بود امیدوارم همیشه در این زمینه موفق پیروز باشید.
علی اکبر مقدم
1393/8/6 در ساعت : 5:54:13
در بیکران ظلمت شب خفته ایم ناز

حال آنکه هست آدمِ بیدار ، سرفراز

***********************
پیدا کند هر آنچه که در جستجوی اوست

انسان ،اگر که عشق فقط در سبوی اوست

آن کس که درس عشق نخوانده ست استوار

بیهوده سوده سر به زمین ، مات ، سوگوار

***************************

از هرچه هست روی زمین آسمان تهی است


سلام و درود
در صبحي دل انگيز مهمان خانه شعرت شديم و به ما لحظاتي زيبا گذشت از با تو بودن

از ریشه های نفرت و کین آسمان تهی است

بازدید امروز : 2,224 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,975,145
logo-samandehi