ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



می شود گفت علی کار خدایی بکند
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمدا و آل محمدا و عجل فرجهم



سر به زیر آمده خورشید گدایی بکند
ماه را روی تو هر بار هوایی بکند
 
روسیاه آمده تا با قلم گلدسته
روی خود را پر از انوار طلایی بکند
 
آمد از دور غریبی دم ایوان طلا
تا که با بردن اسم تو صفایی بکند
 
پای عشق تو گرفتار شده عاشق تو
پس محال است اگر فکر رهایی بکند
 
از حدیثی که (اَنَا اولُ وَالْآخِر) داشت
می شود گفت علی کار خدایی بکند...
 
کعبه از عشق برای تو گریبان بدرد
بهر مدح تو غزل جامه ی ایمان بدرد
 
کوچه کوچه نفسش را که صبا می آورد
با خودش حال مناجات و دعا می آورد
 
عطر نان و رطبش , عطر بهشت است یقین...
لقمه ای را که فقط  دست خدا می آورد
 
تا که دشمن به دلش ترس بیفتد، احمد
با خودش حرز علی را همه جا می آورد
 
از نجف تا به نجف دور زمین آشوب است
مست بودن فقط از جام ولایت خوب است
 
مثل ابری که از آن درّ و گهر می بارید
علی از خوف خدا تا به سحر می بارید
 
وقت رزمش همه دیدند که باران آمد
از هوا روی زمین یکسره سر می بارید
 
آنقدر شهر نظر تنگ به جانش افتاد 
 که فقط بر سر او چشم  نظر می بارید

او خودش دید میان در و دیواره ی باغ
که روی یاس و اقاقیش تبر می بارید
 
کوچه نا امن شد و دست ز حیدر نکشید..
..بر سر فاطمه اش گرچه خطر می بارید
 
گرچه یک روز علی کشته به محراب شده ست
لیک از داغ در و کوچه ی غم آب شده ست
 

ایمان کریمی/سمنان/آذر93
کلمات کلیدی این مطلب :  می شود گفت علی کار خدایی بکند ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/10/16 در ساعت : 18:11:41   |  تعداد مشاهده این شعر :  924


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 9,996 | بازدید دیروز : 10,735 | بازدید کل : 121,804,050
logo-samandehi