ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ققنوس ما هنگام رفتن شعله ور می رفت
ققنوس ما رفت و ازاو مشتی پرآوردند
یک قمقمه ...یک چفیه ...با یک دفتر آوردند

ققنوس ما هنگام رفتن شعله ور می رفت
حالا از او تنها کمی خاکستر آوردند

از کوچه ی ما شیونی برخواست طاقت سوز
وقتی که او را در لوای حیدر آوردند

با چشم خود دیدم که تابوتی پراز نور است
آن را ملائک صبح با چشم تر آوردند

سردار بودو در پی اش قناصه ها بودند
یک خال سرخی بین ابرویش در آوردند

گشتند اورا در تفحص های کردستان
از خاک سردی نور سرخی را بر آوردند

حتی برای همسری با عقد طولانی
از آن همه هیبت فقط انگشتر آوردند

عطر عجیبی کوچه را برداشت بعد از او
انگار گل از کوچه ی پیغمبر آوردند

مجتبی اصغری فرزقی(کیان)

کلمات کلیدی این مطلب :  ققنوس ، کیان ، اصغری ، عطر ، ابرو ، صبح ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1393/10/27 در ساعت : 9:37:7   |  تعداد مشاهده این شعر :  725


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدرضا کوزه گر کالجی (قنبر ثانی)
1393/10/27 در ساعت : 15:55:40
سلام
درود بر اندیشه ی زلال و آسمانی ات که چنین زیبا از شهیدان وادی عشق سرودید. اجرتان با سید و سالار شهیدان
یا علی مدد
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1393/10/28 در ساعت : 0:14:14
درود بر شما و دست مریزاد
زیباست شرح قصه ی ققنوس ِ شعله ور
شکیبا غفاریان
1393/10/27 در ساعت : 11:30:30
سلام و عرض ادب
موقع خوندنش پشتم میلرزید و اشک ..
مخصوصا چهار بیت اول و دوبیت آخر
خیلی تاثیرگذار بود
انتخاب ردیف فعلی ساده اما تکان دهنده ست
کسی که با پای خودش رفته و حالا او را "آوردند"
احساس عجیبی به آدم میده
خیلی خوب بود
فقط به نظرم اگه بیت یکی به آخر بیت پنجم بود ارتباط و حس قوی تری به مخاطب میداد
هماره شاعر خوبان عالم باشید
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1393/10/27 در ساعت : 17:55:17
سلام آقای اصغری عزیز
بسیارزیبا بود .دست مریزاد
سربلندباشید


خدابخش صفادل
1393/10/27 در ساعت : 12:13:43
درود. خوب بود.درست نویسی:"ملایک"ازکوچه ی ما شیونی برخاست...
محمدمهدی عبدالهی
1393/10/27 در ساعت : 19:59:41
سلام و عرض ادب برادر بزرگوارم
درود بر شما
زيبا سروديد
ماجور باشيد
مرضیه عاطفی
1393/10/27 در ساعت : 11:8:56
سلام بر شهیدان و سلام بر شما شاعر متعهد
همواره در مسیر متعالی؛ پیروز باشید.
یاعلی(ع)
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1393/10/27 در ساعت : 17:55:17
سلام آقای اصغری عزیز
بسیارزیبا بود .دست مریزاد
سربلندباشید


بازدید امروز : 18,601 | بازدید دیروز : 28,556 | بازدید کل : 121,705,861
logo-samandehi