ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



چیست در هرم نفس های تو ای مرد...چنین
باز کن پنجره را موسم یارآمده است
آسمان چشم تو روشن که بهار آمده است

یک نفر آمده با پنجه ی خورشیدی ِ خود
مثل هر سال به همراه دو تار آمده است

یک خراسان دل سرمست به همراهش باد
عشق می گفت که یار آمده یار آمده است

چیست در هرم قدمهای تو ای مرد ...چنین
از سر راه تو هر کوه کنار آمده است

باد با آن همه بی تابی ِ خود خوشحال است
تا تو را دیده به آرام و قرار آمده است

طعم لب های تو شیرینی ِ خاصی دارد
چون که زنبور عسل هم به شکار آمده است

خسته از راه رسیده است پرستوی دلم
فرصتی نیست و با گردو غبار آمده است

آمده تا بنشیند لب ایوان حرم
بشنود حرف که از بطن بهار آمده است

آنقدر باغ به شوق ِ قدمت خوشحال است
که به دیدار تو با ایل و تبار آمده است

مثل یک حادثه ی خوب به شهر آمده ای
حس خوبیست که امروز به بار آمده است
 
 
مجتبی اصغری فرزقی (کیان)
کلمات کلیدی این مطلب :  هرم ، نفس ، کیان ، اصغری ، بهار ، دوتار ، خورشید ، پنجره ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/12/24 در ساعت : 14:0:13   |  تعداد مشاهده این شعر :  2152


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی میرزائی
1393/12/25 در ساعت : 0:45:22
سلام و سپاس جناب اصغری نازنین
بسیار زیباست
درود ها
حسین نبی زاده اردکانی
1393/12/26 در ساعت : 23:36:12
درود .
آنقدر باغ به شوق ِ قدمت خوشحال است
که به دیدار تو با ایل و تبار آمده است
حسین وفا
1393/12/24 در ساعت : 22:35:51
سلام
بسیار زیبا
سپاس استاد گرانقدر

آنقدر باغ به شوق ِ قدمت خوشحال است
که به دیدار تو با ایل و تبار آمده است

مثل یک حادثه ی خوب به شهر آمده ای
حس خوبیست که امروز به بار آمده است
محمدمهدی عبدالهی
1393/12/25 در ساعت : 0:52:58
سلام و عرض ادب جناب أصغري بزرگوار
درود بر شما
زيبا سروديد
شاعرانه هايتان مستدام
بازدید امروز : 589 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,556,549
logo-samandehi