ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دل ، دست و پا ندارد


غمـــــی که از هجـــــر روی تو در دل من است انتها ندارد



خـــــبر نداری چـــــه می کشم من , خـدا به کافر روا ندارد



چه خون دل ها که خورده است این اسیــر دام بلای عشقت



کســـــی دگـــــر را , خــدا به جز من به این بلا مبتلا ندارد



بیـــــا که در کلبـــــه ی دل من فقط برای تو جا فراخ است



کســـــی دگـــــر خواهد ار بیاید بگـو که این کلبه جا ندارد



دل من آئینه است و آئینه هم  مرامـــــش خلـــوص و پاکی



گـــواه باشـــــد خدا کـــــه آئینـــــه در سلـــوکش ریا ندارد



بیا کـــــه با تو قـــــدم زنم من به باغ و بستـان این حوالی



که بـــی حضــور تو سیر در گلشن و گلستان , صفا ندارد



مگـــــر نسیـــــم از شمیـــــم گیسوی تو معطّر بوَد که دیگر



مشـــــام بلبـــــل به هیچ چیزی جز این نسیــم اشتها ندارد



مکن تو حیرت ز صید چشمت , ولی نظر کن زروی رأفت



که آنچه در دامت اوفتاده , دل است و دل دست و پا ندارد



کـــــم آورَد در عـــــلاج دردم اگـــــر طـــــبیبم عجب ندارم



کـــــه درد ایـــــن دل به غیر شهــد لب تو هرگز دوا ندارد



توئی مقصّـــــر اگـــــر که روحـــــم به قالب تن نماند , آنی



نگـــــو چرا چون بدیهــی است این عزیز جانم , چرا ندارد



بگـــــو نیاراید آن زلیـــــخا جمـــال خود را به هر قلم چون



کــه یوســـــف دل به جـــــز به صنع خدای خود اعتنا ندارد



ملالـــــم آیـــــد زهـــــر مکانی که بوی دلبـــــر در آن نباشد



به جـز هــــوای دیـــار و کویت دگــر ســرم چون هوا ندارد



توئی تو خورشید اگر نتـــــابی نه من فقط , بل جهان بمیرد



در آسمانهـا « قمــــــر» بدون جمــال رویـــــت , ضیا ندارد


کلمات کلیدی این مطلب :  دل ، ، ، دست ، و ، پا ، ندارد ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/6/21 در ساعت : 0:5:24   |  تعداد مشاهده این شعر :  1075


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1390/6/21 در ساعت : 0:29:1
غزلی شیرین و خواندنی و صمیمی است .ای کاش مصراع اول بیت مطلع هم به لطافت بقیه ی ابیات و مصاریع بود که به نظر ارادتمند نیست مسلما شما توانایی تلطیف را دارید.بنده هم سالها پیش بدین وزن گفته ام:
به دام عشقش چنان فتادم که هیچ امید رهاییم نیست
من آن اسیرم ضعیف پنجه که میل زور آزماییم نیست
به کوی وحدت چو روی کردم دلم ربود از کرشمه ساقی
اگر بمیرم ز شوق یا غم زخاک این در جداییم نیست
چو لاله داغی به دل نهادم از این به دوران هماره شادم
که همچو زاهد به جبهه داغی ز سجده های ریاییم نیست
چو دوست خواهد رضای خود را چه سازم ار من رضا نباشم
اگر نوازد وگر گدازد کلامی از نارضاییم نیست....
خدا رحمت کند صفای اصفهانی را.ضمنا آیا قمر تخلص شماست؟!!!
***************
سلام بر شما جناب استاد خوش عمل عزیز
از نظر صائب شما و لطف و محبت حضرتعالی سپاسگزارم . بنده در این وزن زیاد غزل سروده ام . بله « قمر »تخلص شعری بنده است .
مهدی فرزه (میم. مژده رسان)
1390/6/22 در ساعت : 14:43:48
سلام.

سلامت و موفق باشید.
**********
پاسخ : سپاسگزارم / وهمچنین
مصطفی پورکریمی
1390/6/21 در ساعت : 0:13:36
سلام جناب جاج محمدی عزیز
بسیار زیبا بود .لطفا سایز فونت را روی 22 قرار بده به سختی خوانده میشود.
*************
پاسخ : سلام بر شما دوست گرامی جناب پورکریمی عزیز و ممنون از محبت شما / در مورد فونت بعرض برسانم اول همین کار را کردم و لی چون مصاریع طولانی است هر مصرع در یک سطر نمی ماند ناچار شدم فونت کوچکتری را انتخاب کنم . شما هم که مثل بنده از ضعف بینائی رنج می برید !!!
برزو علی پور (خودکار کم رنگ)
1390/6/21 در ساعت : 22:22:11
جالب است این پست دفتر شعر این جانب و جناب عالی رفته سراغ یوسف و زلیخا با این تفاوت که یوسف و زلیخای شعر شما همان یوسف و زلیخای اصلی است و یوسف و زلیخای شعر خودکار کم رنگ جعلی است و متعلق به فریب دوران رسانه ها و عصر ارتباطات .
بگـــــو نیاراید آن زلیـــــخا جمـــال خود را به هر قلم چون
کــه یوســـــف دل به جـــــز به صنع خدای خود اعتنا ندارد
موفق باشید .
با احترام _ خودکار کم رنگ
************
پاسخ :
از نظر لطف و محبت شما سپاسگزارم جناب علی پور عزیز
رضا کرمی
1390/6/22 در ساعت : 18:4:6
بی تعارف آقای حاج محمدی عزیز
کار ارزشمندیست...خصوصا در این وزن...به گمانم این حقیر نیز غزلی به این وزن داشتهه باشم البته مربوط به سالهای پیش است و گمان نکنم به زیبایی غزل شما باشد

************
پاسخ : بی نهایت سپاسگزارم جناب کرمی عزیز . نظر لطف شماست / بنده ناشنیده و ناخوانده معترفم که غزلی که شما در این وزن دارید بی تردید از این سروده ی بنده بهتر است . ما کجا و شما ؟!!!!
مصطفی معارف
1390/6/21 در ساعت : 10:30:2
با سلام
جناب حاج محمدی عزیز غزل شیوا و جذابی بود ومتن و وزن و مضمون آن لذت بردم موفقیتتان آرزوی ماست.
راستی جناب حاج محمدی سایه تان سنگین شده کمترین را کمتر سر می زنید انتظار ما از دوستان بیش از اینهاست.
*همچو گلهای بهاری لبتان خندان باد*
***************
پاسخ : سلام بر شما و ممنون از لطف و محبتتان . چشم در خدمت شما هسم
ناصر عرفانیان
1390/6/21 در ساعت : 14:54:51
باسلام عرض ارادت جناب حاج محمدی عزیز بسیار غزل خوبی است بااین وزن سنگین بیدل وار
چه خون دل ها که خورده است این اسیر دام بلای عشقت
کسی دگر را ،خدابه جز من به این بلا مبتلا ندارد

استفاده وافر بردیم همیشه سبز و طبعتان شکوفا
**************
پاسخ : از نظر لطف و محبت حضرتعالی سپاسگزارم
بازدید امروز : 4,282 | بازدید دیروز : 11,527 | بازدید کل : 123,017,175
logo-samandehi