ضمن عرض تبریک این عید بزرگ و با شکوه به همه عزیزان سایت فارسی زبانان
این هم غزلی از سالهای دور
تا چه در نظر افتد
مي شود چشم تو را چشمه ي زيبا بكشم
موج ِ گيسوي تو را تا لب دريا بكشم
گفته ام چشم تو شورست و نظر دارد و كور
تا كمي ولوله يا ترس به دلها بكشم
شاعرم... شعر در آغوش تو جا داردو بس
دوست دارم شب خود را به درازا بكشم
مثل يك شايعه در شهر پراكنده شدي
بار اين فاجعه بر ناقه ي صحرا بكشم
گفته اي هر چه كه بودست فقط با من و توست
سعي باطل نكنم....حلّ معما بكشم !!
عاشقم ...دست خودم نيست عزيز ِ دل ِ من
دوست دارم همه اش را به تما شا بكشم
مجتبي اصغري فرزقي(کیان)