یکباره وقتی حرف باران می رسد از ابر
دلتنگی دیدار یاران می رسد از ابر
جغرافیای روح یک یاغی ست دنیایم
جایی که مرز عشق و عصیان می رسد از ابر
با بره ی قربانی دل مهربانتر باش
تا زوزه های مست گرگان میرسد از ابر
هر شب شفیع زخم های آهوستانی ست
دردش ولی با ماست ، درمان می رسد از ابر ؟!
تا عشق تعلیم خودآزاریست ، پیران را
چون من سیاووشی ز دستان می رسد از ابر ؟
هر چه رهاتر کشور موهاش ، سنگین تر
ما بندیان را حکم زندان می رسد از ابر
با گریه دمساز است ساز عاشق ایلم
باران به چشمانم دو چندان می رسد از ابر
تا دوستت دارم به لب آمد گواهی هم
از آیه های پاک قرآن می رسد … از ابر …
یک بوسه پاورچین فرستادم ، کسی می گفت
حکم قضا روزی که پنهان می رسد از ابر …
تاریخ ارسال :
1394/2/21 در ساعت : 14:51:2
| تعداد مشاهده این شعر :
727
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.