اول این که غزلِ خوب خانم بهرامچی درست مثل زمان انتشارش ( روزهایی که نزدیک به مناسبت آن نیست ) قصد دارد فلسفه انتظار و مهدویت را جاری در زندگی و لحظه لحظه های عمر معرفی کند و به نوعی این تذکر به جا را بدهد که امام دوازدهم حی و حاضر است و لازم است فراتر از پاسداشت و توسل ، به آن پرداخت (که در این راستا توفیق نسبی هم داشته است ) و شاعر در بیت دوم مستقیماً این معنی را جار میزند که / اما میان هفته هم شوق دعایت هست /
دوم آن که استفاده از واژه هایی که در ادبیات روزمره بسیار مورد استعمال است زبان غزل را سهل و ممتنع کرده است و این از زاویه ای بسیار خوب است ( خوب ارتباط گرفتن مخاطب ) و از زاویه ای باعث نقصان در تصویر سازی های شاعرانه شده است
اگر بخواهیم بیت به بیت غزل را واکاوی کنیم باید گفت بعضی از بیت ها و مصرع ها جای کار بیشتری داشت و با توجه به اهمیت مضمون باید وسواس بیشتری خرج می شد از جمله در همان مطلع که قوت لازم مشهود نیست ... / رد گامها / اگر در جاده ی نور باقی بماند نه تنها فضیلتی به جاده نمی بخشد که شاید باید از جنس مخالف باشد تا مشهود شود لذا ترکیب / جاده ی نور / به نظرم مناسب نیست ، یعنی باید نور را محصول گامهای او دانست ...
در مصرع بعدی هم اصطلاح / در پرده / اگر قرار است معرف راز باشد نیازی به /شب /نیست و جز آن هم /در پرده ی شب /مفهومی را القا نمیکند
همین مشکل را می توان برای ترکیب /باران خورده /در مصرع 5 متصور بود که به نظر فقط برای پر کردن وزن آمده است و ارتباط موثری با / دلتنگ و گریان / ندارد و ادامه این مشکل را می توان در مصرع 8 و ترکیب / بهار سبز پایت / دید که به شدت نامانوس است و مخاطب حس می کند که تنگنای قافیه این اصطلاح را رقم زده است .
شاعره ی ادیب ما در بیت 6 موضوع برقراری عدل را در حکومت امام دستمایه قرار داده است که کمی نارساست ؛ به نظرم می شد گفت :
غربت نشین ِ کوخ ها ، /درمانده اند اما /
/فردا/ ظهور ِعدل ِ موعود ِ خدایت هست
در بیت بعدی هم ( مصرع 2 ) بودن نرگس/ در جای جایت / ترکیب زیبایی نیست اما بیت بعدی آن در فرازی تحسین بر انگیز ام القرای حضرت را زیباترین قسمت زمین می داند - که به نظر اشاره به ایران دارد - اما بلافاصله شعر از فراز به فرود می گراید و باز هم دچار ضعف تالیف ِ /دست کشیدن بر برکه ی اندیشه ی عشاق / می شود که اصلن مقارن ذهن نیست - بر برکه دست کشیدن ؟! - که در ادامه تکرار / برکه ی عشاق ( و حذف بی دلیل اندیشه از این ترکیب ) و اشاره به ماجرایی که از قبل برای مخاطب معرفی نشده است بیتی ضعیف را رقم زده است ... و اما در پایان و مقطع غزل باز هم شاهد اوج گرفتن شعر هستیم که کاش نظیر بهتری برای واژه ی / در قدرتت / می آمد تا این بیت زیبا بی نقص می شد
برای شاعره ی محترم آرزوی توفیق و اجر از سوی صاحب اصلی اثر دارم
با احترام به اساتید و صاحبنظران سایت
اکرم بهرامچی
1394/3/25 در ساعت : 16:54:17
سلام آقای رضا محمد صالحی گرامی
ممنونم از محبت شما و نقد غزلم مطمئنا کاستی هایی در سرایش این غزل داشته ام
اما در بیت اول منظورم از ردپای حضرت مهدی (ع)در جاده های نور این است که هم در جاده های نور و ایمان و عشق به خداوند رد گامهایت هست وهم در پرده ی ظلمت شب آنجا که هیچ امید و نوری نیست عطر گیسوی رهایت هست یعنی همه جا تو را وجود تو را حس می کنیم.
در انعکاس نور در برکه ها معمولا نقش ها عیان میشوند
تشبیه اندیشه ی عاشقان حضرت به برکه و وجود تصویر و نقش این اندیشه ها در برکه منظور من است و از حضرت خواستم دستی بکشد بر این تفکرات بر این انتظار بر این ماجرا..........شاید طبق نظر شما لازم بود قبلا در ابیاتی زمینه سازی میکردم..
گلهای نرگس نمایانگر گلهای انتظار هستند و در شعر و نثر همیشه از گلهای نرگس نبرای یاد آوری حضرت نام برده میشود
برای ساختن نرکیب (سبز پا ) نیز منظورم تصویر سازیست و تشبیه امید برای انتظارمثل امید بازگشت پرستو ها در بهار در قدم های بهار..........البته شاید بخوبی از عهده اش بر نیامدم و این بستگی به نظر خواننده ی شعر است که چگونه برداشت کند
.از شما بسیار سپاسگزارم .
|