درمن این حس بپرم یانپرم،گم شده است
میل دارم بپرم،بال وپرم گم شده است
سایه بودومن وپای سفرم،نیمه ی راه
سایه ام مانده وپای سفرم گم شده است
بی خیال پرو بالم شده ام،وقتی که
فکرپروازشبی توی سرم گم شده است
خواستم قد بکشم مثل درختان ،دیدم
باغ،آیینه،خدا،دوروبرم گم شده است
خواستم توی همین کوچه که بن بست تراست
بشوم گریه ولی چشم ترم گم شده است
بگذارید کبوتر بنویسم ،هرچند
دیرگاهیست زبان هنرم گم شده است
چه نیازاست بگویم به شما،ازمن که
نیمه ای مانده ونیم دگرم گم شده است
تاریخ ارسال :
1394/5/27 در ساعت : 1:46:32
| تعداد مشاهده این شعر :
432
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.