1
پس از چندی که هستم سخت درگیر
به فکرازدواجم درعجب شیر
به آذربایجان رفتم به قصد
خرید مسکن و ایجاد تغییر
2
زبس هرشب خوراکم هست کوکو
به زودی می روم سلماس و ماکو
از آذربایجان باید بگیرم
زنی سرآشپزبا خلق نیکو
3
ندارم اسکناس و بخت واقبال
که بارم را ببندم تا به خلخال
اگرگیرم عیالی اردبیلی  
یقیناً می شوم یک عمر سرحال
4
دلم می خواهد از نائین و کاشان
دوزن گیرم فرستم گل براشان
صد افسوس اصفهانیهای خرپول
بود ناجوروضع جاده هاشان
5
نمی گیرم زن ساوجبلاغی
ندارم چونکه مسکن یا الاغی
عیالی گیرم از استان البرز
که ویلا دارد و ماشین وباغی
6
نمی گیرم زن از استان ایلام
که قطعا می شوم یکباره بدنام
مگر در موسیان و صالح آباد
زنی یابم که او باشد خوش اندام
7
نمی گیرم زن از استان بوشهر
ندارم آشنا غیر از منوچهر
ولی در دیلم و بندر گناوه
شدم مهمان مهتاب و پریچهر
8
زمستان می روم دیزین و شمشک
برای بازی اسکی بلاشک
ازآنجا تا ورامین می شتابم
برای جشن عقدم توی قرچک
9
گرازبلداجی و سامان و ناغان
زنی گیرم نخواهم گشت داغان
عیالی ازتباربختیاری
کند ظلمت سراها را چراغان
10
دلم خواهد زنی مومن بگیرم
نه اینکه کافری مزمن بگیرم
برای ازدیاد توله جن ها
زنی می خواهم از قائن بگیرم
11
نمی خواهم زنان بد بگیرم
سخن چینان نابخرد بگیرم
دلم می خواهد از قوچان و تربت
عیال ساکن مشهد بگیرم
12
ندارم آشنا در اسفراین
که درآنجا شوم همواره ساکن
عیالی درخراسان شمالی
بگیرم گربیابم شخص ضامن
13
درآغاز بهارزندگانی
به خوزستان سفر کردم زمانی
شنیدم اززنم درشهر اهواز
دوباره فکرزن هستی روانی؟
14
زن از ابهر بگیرم یاکه زنجان
سوالم را خودت پاسخ ده زن جان
 اگرخواهی برنج طارم اصل
بگوفردا شوم مهمان مرجان
15
زنم می گوید ازافغان بگیرم
که فوراً آبله مرغان بگیرم
ولی از دامغان باید عیالی
رئوف از جمع مشتاقان بگیرم
16
کمی درجاده احساس خطر کن
به سیستان و بلوچستان سفر کن
رسیدی تا به زابل شهرخوبان
مرا از حال شیدا باخبرکن
17
نمی خواهم زن از آباده گیرم
عروسی را برایش ساده گیرم
می آید با پرایدش چون به شیراز
عزای رفتنش در جاده گیرم
18
اگربی مسکن و مسکین بگیرم
زنی را باید ازقزوین بگیرم
دلم می خواهد از بوئین زهرا
زنی با خانه وماشین بگیرم
19
سنندج دخترانی خوب دارد
مریوان مردم محبوب دارد
سفر کردم به کرستان و دیدم
زنانش چشم شهرآشوب دارد
20
مرا با خود ببر کهنوج و کرمان
برای بررسیِّ وضع استان
اگرزنها غمی درسینه دارند
بمانیم چند روزی پیش آنان
21
دلم می خواست تا با یار دیرین
روم روزی به شهرقصر شیرین
پری رویان خوبی داره سنقر
روم گشتی زنم درشهرهرسین
22
برای کسب شغل پردرآمد
روم کهکیلویه  بویراحمد
درآنجا چون همه مهمان نوازند
به مهمانان زنم گوید خوش آمد
23
گلستان یا همان استان گرگان
که می بارد درآنجا سخت باران
همه مهمان نوازومهربانند
بیا باهم بگیریم زن ازآنان
24
اگر روزی زن از تالش بگیرم
برای مادرش گالش بگیرم
سه تا ازفومن وگیلان و املش
برای حفظ آرامش بگیرم
25
سفر کردم رسیدم بر لرستان
به ازنا و الیگودرزو دلفان
زبین دختران خوب و رعنا
پسندیدم یکی را پشت فرمان
26
اگرخواهم مددکاری بگیرم
عیالی بایدازساریبگیرم
دراین فکرم کهازنوشهر و چالوس
مدیری قاطع وکاریبگیرم
27
اگر دربسترم خارش بگیرم
روم جایی که آرامش بگیرم
دلم می خواهد از استان مرکز
پرستاری هم از تفرش بگیرم
 
28
همه آگاه باشید ایّهاالنّاس
بدست آرم اگر یاقوت و الماس
جهاز دلبران را بی محابا
به سرعت می خرم ازبندرعبّاس
29
شده فصل خزان و مهرو آبان
امان ازدست طنّازان دوران
هم اکنون در پیِ بادام و گردو
بیا همراه من تا تویسرکان
30
نمی خواهم زن از لبنان بگیرم
برایش هی کش تنبان بگیرم
زنی می گیرم از لندن که هردم
درآغوشش بمیرم جان بگیرم!
 
31
بده یارانه را تا زن بگیرم
به پردیسان روم مسکن بگیرم
به قصد ازدیاد توله جن ها
هم از اینجا هم از لندن بگیرم
32
شبیه بزخودم را اخته کردم
فقط خون خودم را لخته کردم
به تهران تا رسم ازیزد و میبد
درِ دکّان خود را تخته کردم

22 / 6/ 94

"مهدی سیدحسینی"
*خوشحالی ام را با استاد خوش عمل کاشانی تقسیم می کنم که ازدواجشان ما را نیز به اشتها آورد.