سلام
درودتان جناب گلواری عزیز .
موفق باشید ان شا ء الله
❄««««::>❄<::»»»»::>❄<::««««::>❄
یادِ من خواهد ماند ...
در تبِ حادثه ها ...
دستِ پُر مهرِ تو در دستم بود ...
نفس از گرمیِ انفاسِ تو جان میگیرد ...
با خودم می گویم :

دل قوی دار ... خدا نزدیک است ...
❄««««::>❄<::»»»»::>❄<::««««::>❄

با عرض سلام
جناب آقای گلواری
از شما ممنونم
حق یارتان.

درود.........فوق العاده بود
از سکوتِ منِ غمدیده٬ مرنج ...
لب اگر دوخته ام ...
چونکه هر واژه ز ژرفای دلم می روید ...
میوهٔ تلخ سخن میشود و ....زهر٬ به کام ...
و زبان٬ تَرکه ایی از چوب بلوط ...
تازیان میشود و ...بر تنِ این ثانیه ها می کوبد ...
تلخیِ شعرِ من از حادثه هاست...
تو در اندیشهٔ این قصه مباش ...

و به عشقِ دل پروانه و جانسوزی شمع ...
و به آن شبنم پیچیده٬ به چشمِ گلِ سرخ ...
که فرو ریخته بر دامن خاک ...
لحظهٔ سوختنِ چادرِ شب ...

باورم هست ...
سحر نزدیک است ...