جناب آقای سلیمانپور ارومی
سرزمینی که علامه طباطبایی را در خود بپروراند می تواند بر فارس و ...که چه عرض کنم بر تمام جهان آقایی داشته باشد
معمولا هر قومی که از نظر هوش ،فراست وشجاعت و مردانگی و ..سر امد بوده است دست هایی در کار بوده (البته مورد فتیله از نوع سهل انگاری و سهو محسوب می شود ) که به نوعی وسایل آزرده خاطرشدنشان را فراهم کنند تا از این طریق به اهداف ناپاک خود دست یابند
ای کاش من تبریزی و آذری بودم و می توانستم بگویم من همشهری علامه طباطبایی هستم
غرب اگر مثل علامه می داشت یقین مجسمه اش را در تمام میدان های شهر های بزرگ می گذاشت
در خاطرات یکی از علما ی مشهور که در سال 89 فوت شد ند خواندم که نوشته بود : کتابی در حوزه علمیه در درس خارج فقه تدریس می شد من چند اشکال کوچک از این کتاب گرفتم و چون نویسنده آن مرحوم علامه طباطبایی بود خدمت ایشان شرف یاب شدم و اشکالات کتاب را مطرح کردم مرحوم علامه با تمام تواضع فروتنی (در حالیکه بنده هنوز تازه داشتم درس خارج را می خواندم )حرف های مرا گوش کردند و بعد هم تشکر کردند و قول دادند که در چاپ بعدی رعایت شود
او ادامه می دهد وقتی بیرون امدم به یکی از علما بر خوردکردم و ماجرا را گفتم او به من گفت جناب علامه به شما گفتند که این کتاب را در پانزده سالگی نوشته اند
البته اذر بایجان عزیز به جز علامه که گل سر سبد علوم انسانی است مردان و زنان شایسته ی دیگری را در خود پرورانده است که هر کدام خدمات بی نظیری را نه تنها به ایران که بلکه به جهان نمود ه اند
در دوران جنگ در جبهه های جنوب با چند تن از شیر مردان اذری رفیق بودم واقعا انسان های گلی بودند یادشان بخیر
........................................................................
درود بر جناب ایزدی عزیز
از طرف خودم و دیگر آذری ها سپاسگزارم!
حکایتتان از علامه فقید بسیار جالب بود.حجت الاسلام فاطمی نیا در یکی از سخنرانی هایشان می گفت(نقل به مضمون):المیزان نوشتن فقط سواد نمی خواهد و این توفیق به خاطر تزکیه به ایشان داده شده است.در قم پسرکی با دوچرخه 28 به ایشان می زند و ایشان به شدت زمین می خورند.ما اگر باشیم پسر را زیر مشت و لگد می گیریم و یا لااقل فحش و بد و بیراهی می گوییم.ایشان پا می شوند به طرف پسرک رفته او را از زمین بلند می کنند و می پرسند:چیزیت که نشد؟
پسر می گوید:نه! می گویند: الحمدلله...
و به راهشان ادامه می دهند.