يكي ديگر از مولفههاي شعر ضيايي نگاه جهاني است كه در روزگار بيداري اسلامي سطرهاي درخشاني را در شعرهايش رقم زده است. گفتوگويي كوتاه با شاعر مويه از لاكپشتهاي 33 را با هم ميخوانيم.
شما را به عنوان يكي از شاعران جوان حوزه دفاع مقدس و ادبيات مقاومت ميشناسيم كه در اشعارتان رويكردي متفاوت و مدرن داشتهايد. ضرورت اين حضور متفاوت و تازه در ادبيات دفاع مقدس چيست و چگونه است؟
اينطور بگويم كه اگرچه حوادث تاريخي در گستره زمان ثابت هستند، اما نگرش ما نسبت به آنها، اين سكون تاريخي را برهم زده و حوادث و رويدادها را از بطن تاريخ بيرون كشيده و در اجتماع و زيستن اكنونمان ساري و جاري كرده است. شعر هم ميتواند چنين رويكردي داشته باشد.
من به عنوان يك شاعر جوان وقتي به جنگ برميگردم مجموعهاي از تجربيات، ديدهها و شنيدههايم را در فضاي خيال پرورش داده، زمان را در گستره واژه به روز كرده و همه آنها را دوباره ميآفرينم.
اينطور ميشود كه فلان رزمنده كه روي مين رفته در شعر من دوباره برميخيزد، زندگي ميكند و در تجربه اكنون من قدم ميزند به عبارتي ايمان شهدا و رزمندگان در كلمات من و همچنين در جبههها هنوز كه هنوز است، ميجنگد.
نقش شاعران جوان در خلق چنين فضاهايي و به نوعي گسترش كمي و كيفي گنجينه آثار دفاع مقدس و ادبيات پايداري چيست؟
بين شاعر جوان و شعر جوان مرزي قائلم. آن كه خودش جوان است يا آن كه در شعرش نگرشي جوان دارد و پويا و رو به رشد؟ دسته اول شايد جنگ را نديده اما با همه وجود آن را چشيده است.
مگر نه اينكه تاكنون هم ما در جنگ با استعمار جهاني هستيم؟ مگر افغانستان، عراق، ليبي، بحرين، مصر، تونس، فلسطين و... غير از پيكره واحدي است از امت اسلامي كه نسل جوان، جوانياش را با حوادث و جنگهاي آن ميگذراند؟ مگر ما هنوز در مرزهايمان شهيد نميدهيم؟ پس جنگ تمام نشده و اثرات آن 8 سال دفاع مقدس هم همينطور.
امانت روايت فتح بر دوش همه شاعران، از هر نسلي سنگيني ميكند و هر چه جلوتر ميرويم شاعران اندوخته تجربي و حسي بيشتري در بستر تاريخي از اين ادبيات به دست ميآورند.
دورترها جنبه آگاهيبخشي و برانگيزنده اشعار بالا بود، حالا شهود و جنبه هنري آن. دورتر روايت شهيد بود، حالا بيشتر بازماندههاي شهيد. به نظرم شاعران جوان اين دو دهه در هر دو قالب نو و كلاسيك اين مساله را مورد توجه قرار دادهاند يا بهتر بگويم ناخودآگاه عمل كردهاند. هر شعر صراحتي عميق از زخمي كهنه دارد كه تازه است و جوان. برخي شاعران ادبيات پايداري ما خصوصا در شهرستانها از اين دستهاند.
فكر نميكنيد برخي حركتهاي مدرن كه در بعضي آثار شما هم ديده ميشود ممكن است بين مخاطب و شاعر فاصله ايجاد كند؟
هر نگرش نويي در عرصه عمل با مقاومتهايي مواجه ميشود. عرصه شعر وقتي به مقوله تخصصي شدن گام برميدارد در مرحله اول ريزش مخاطب دارد. مخاطب عادي با ذهن مالوف در فضاي نو سردرگم است، آن را آسمان ريسمان بافي تلقي ميكند و حتي در گرايش اشعار سپيد وقتي زبان وارد ساختار قضيه ميشود در نبود وزن، مخاطب احساس خلأ ميكند. گاه كسي كه عادت به شعر مطنطن و ستايشآميز دارد در مواجهه با انبوهي تصوير تخيل محور در محور زباني خاص، نخستين عكسالعملش عدم لذت از شعر است.
شعر دفاع مقدس يا همان ادبيات پايداري بيشتر در كنگرهها و جشنوارههاي ادبي سالهاي اخير رشد و نمو پيدا كرده است. روند اين حركت را چگونه ميبينيد؟
آشنا شدن شاعران جوان با آخرين تلاشهاي ادبي و تجربههاي يكديگر از جمله محاسن اين كنگرههاست و همچنين رقابت هم باعث بالا رفتن كيفيت كارها ميشود؛ تبادل نظر و بحثهاي گروهي داوران و شركتكنندگان همه در راستاي رشد و تربيت استعدادهاست. با وجود اين امروز با اينترنت و برخورداري از فضاي مجازي ميتوان هر روز يك جشنواره و كنگره برگزار كرد. اكنون امكان صداي شعر و شنيده شدن آن بيشتر از هميشه فراهم شده است.
بامداد محمدي / جامجم