من در جمهوری اسلامی زندگی می کنم ؟
من مسلمان هستم.من شیعه هستم.پس چرا بعداز سی وهفت سال حالا که او با انبوه زخم ودرد وداغ گم شده باید بشناسمش. او را. منادی اسلام ناب محمدی را.زنده نگهدارنده ی پیام  سرخ عاشورای حسینی را.چرا پیش ازاین ازعاشورای نیجریه .ازروز قدس ان وازحسینیه  ی شیخ زکزاکی در زاریاحرفی  زده نمیشد. چرا ازظلمی که برانها روا می داشتند سخنی نبود.چرا ؟مگر در کشوراسلامی هم تبعیض هست.یا نکند بعضی کشورها مسلمان تر هستند.یا مسلمان تر تر.مگرنه اینکه سیاه وسفید در اسلام فرقی با هم ندارند .پس چرا در واقع این طور نبوده.چرا ازاین مردم در طول این همه سال و با امدن و رفتن دولتهای گوناگون حرفی نزدند.یادم می اید ان سالها که وسیله ی  ارتباطی مردم با جهان پیرامون  فقط یک تلویزیون بود ودو تا شبکه حتی  ازجزیره ی گرانادا وشلوغی در شیلی وببرهای تامیل وخمرهای سرخ وبعدترش از بوسنی هرزگوین و صربستان ونسل کشی حرفها زده میشد و الان هم که چند سال است  از سوریه و عراق ویمن وبحرین وحتی میانمار هم حرفها زده اند وگزارشها پخش کرده اند ودیگرفقط فلسطین نبوده که صبح وظهر و شب ازان یاد کنیم. ما که کاری ازدستمان ساخته نیست وفقط بنا بوده برای ان مظلومان دعا کنیم.پس چرا حتی در دعا خواستن از مردم هم  تبعیض قائل شده اند؟یعنی چون انها سیاه بوده اند؟یا چون دور بوده اند؟اگر فقط پای اسلام در میان است.پس چرا از نیجریه حرفی نبود.نکند اسلام در نیجریه اسلام تر ازمال خودمان شده باشد.هرچه باشد انها هنوز به فکر سازش با دشمن خونی اسلام نیفتاده اند. شاید هم...  پس فقط در امریکا نیست که دولتها هرچه را بخواهند رسانه ای می کنند وتحویل مردم می دهند.سیاست سیاست است.ومردم هر کجا ی دنیاکه باشند مردم اندو دستشان از ان کوتاه است.چه در این جا وچه در ان جا.