یک شب مرا ببر به دل چشمت تا چشمه ســــــــــــــار خنده گل باشم
لبریز تر شوم به نفس هایت وقتی که جسم آینـــــــــــــه تب دار است
موج تنت هوای غزل دارد باران کم است از تو ســـــــــــــــــــــــرودن را
پروانه گاه پای تو می رقصد مثل گلی که توی تو سر شـــــــــار است
-----
آغوش می شود دل من هر شب بر خنــده های تو که پر از شعر است
بی تو تمام کوچه پریشان است بی تو جهــــــــــــان حکایت دیوار است
جابر ترمک