ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دختر خورشید
 
دختر خورشید
 
آسمان می گرید ازغم  درعزای فاطمه
 چشم گردون گشته  بارانی برای فاطمه
 احترامی اینچنین شایسته کی آید پدید
 تا نخواهد خاطر او را خدای فاطمه
 عصمت آیینه ها را دامن او کوثر است
 عشق ،  مفهومی ست والا  با ولای فاطمه
 یا محمد ، چهره ی گل طاقت سیلی نداشت
 کاش می خوردیم ما ،  سیلی به جای فاطمه
 ننگ و نفرین بر ستمکاری که پهلو را شکست
چون نبود این ناسپاسی ها سزای فاطمه
 روز و شب غمگین و گریان بود در مرگ پدر
عرش نا آرام  شد از گریه های فاطمه
 هیچ کس مثل علی با درد ِ او همدرد نیست
 هست تنها جان مولا آشنای فاطمه
 می سپارد دختر خورشید را در شب به خاک
 تا نگردد  با خبر دشمن  ز جای فاطمه
تا جهان باقیست ، تا خورشید تابش می کند
 می طپد دلهای روشن در هوای فاطمه
 دردمندانیم ما ،  درمان درد اشتیاق
 جای دیگر نیست جز دارالشفای فاطمه 

محمد روحانی ( نجوا کاشاتی )

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1394/12/5 در ساعت : 18:24:34   |  تعداد مشاهده این شعر :  634


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حسین وفا
1394/12/8 در ساعت : 0:24:4
سلام و سپاس استاد عزیز
اجرتان با مادر امامت
سرافرازیتان روز افزون
احسان نرگسی رضاپور
1394/12/6 در ساعت : 1:10:45
 یا محمد ، چهره ی گل طاقت سیلی نداشت
 کاش می خوردیم ما ،  سیلی به جای فاطمه

بازدید امروز : 9,829 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,966,222
logo-samandehi