به من میگفت:دقّت میکنی در کارِ استکبار؟
شده اصلاح گویی اندکی رفتارِ استکبار!
دگر کاخ سفید السّاعه حالی معنوی دارد
به ماه روزه بنگر سفرۀ افطارِ استکبار(1)
شعارِ:»«مرگ بر...»هم شد شعار آخر، عزیز من؟
به سر شد عهدِ بالا رفتن از دیوارِ استکبار!
چه استکبار و چه کشکی؟ضعیف و خوار شد دیگر!
مگر چیزی دگر مانده ز استکبارِ استکبار!
زمانی میزند لبخند و گاهی عشوه میآید
مگر لولوست میترسیم از دیدارِ استکبار؟!
به خنده گفتمش: از اوحذر کن،سادهدل یارا
که بس عاشق کُش افتادهست این دلدارِ استکبار!
به یک عشوه مرو از ره، ز حیلتهای او زنهار!
جز استخفاف چیزی نیست در زنهارِ استکبار
کنون گیرم نزد نیشت ز یک سوراخ چندین بار
ز صد سوراخِ دیگر سر برآرد مارِ استکبار
مگر خود بویی از آزادی و حقّ بشر بردهست؟
تو آن را ژاژخایی گیر یا نشخوارِ استکبار!
اثرها شد پدید آری از این اصلاحِ رفتارش
نگر در غزّه و شام و یمن آثارِ استکبار!
مگر این داعشِ حیوانصفت خود زادۀ او نیست؟
که در دنیا شده مزدورِ آدمخوارِ استکبار
از این جفتکپرانیها،چموشیها مسجّل شد
به دست صهیونیست است این زمان افسارِ استکبار
نپنداری دل او همچو جنگش نرم خواهد شد
به سر خواهد شد اعمال شرارتبارِ استکبار
به پهبادِ دروغ و موشکِ تحریف او بنگر
تنوع یافتهست امروزه جنگافزارِ استکبار
رخِ منفورِ باطل را به سرخاب و سفیدآبی
بزک-دوزک کند مَشّاطۀ قهّارِ استکبار
کجا حق جمع با باطل شود؟ این از محالات است
ولو با سعیِ استکبار یا انصارِ استکبار!
ز حق بنیوش:«اِنَّ الباطلَ کانَ زهوقا» را
شود پیچیده روزی عاقبت طومارِ استکبار
..................
(1):اشاره دارد به ضیافت افطار «باراک اوباما» در کاخ سفید!