ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نخستین زیارت
                               
زمستان بود،مي رفتيم مشهد،
من و ليلا و بابا ومحمد
نخستين بارمي ديدم حرم را،
دو تا گلدسته وايوان وگنبد
زمستان بود وبرف وسوزوسرما،
كه يخ مي كرد انگشتان ليلا
پناه آورده بوديم ازسردرد،
به آغوش حرم همراه بابا!
پدر،آن روزها خيلي جوان بود،
نگاهش چون هميشه مهربان بود
براي ما زيارت نامه مي خواند،
ميان صحن، هنگام اذان بود!
مسافرخانه نزديك حرم بود 
از آن جا،فاصله،بسيار كم بود
من و ليلا بلد بوديم آن را
ميان ما وآقا،يك قدم بود
محمد ازهمه كم سال تربود
هميشه حرف بابا،گل پسر بود
كنارمرقد آقا كه مي رفت
به روي دست يا دوش پدر بود
حرم،دورو برش بازار سرپوش
كه پربود ازمسافر،گوش تا گوش
گرفته بود هربازار،انگار
حرم را با تمام خود در آغوش
سرهركوچه، يك كالسكه ران بود
كه مزد هرمسافر يك قران بود
پدرما را توي كالسكه مي ريخت
اگرچه قيمتش قدري گران بود!
ميان شهر، ما را دور مي داد
هزاران غصه را مي برد از ياد
به زير لب خدا را شكر مي گفت
به آقا هم سلامي مي فرستاد!
پدر،حالا نمي آيد به مشهد
گمانم رفته از يادش،محمّد
ميان صحن،تا پا مي گذارم
چه قدرآن روزها يادم مي آيد!
زمستان است و برف و سوز و سرما
محمد هست و من،همراه ليلا
به مشهد مي رويم امسال با هم
چه خالي مانده حالا جاي بابا!
 

 
   
کلمات کلیدی این مطلب :  زیارت،مشهد،گلدسته،حرم،صحن،پدر ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1395/5/24 در ساعت : 21:15:47   |  تعداد مشاهده این شعر :  886


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1395/5/27 در ساعت : 14:38:34
سلام بر شاعر بزرگ جناب خدابخش صفادل
نفوق نظم بر شعر در این متن هویدا و اشکارست که البته به دلیل نوع روایت طبیعی نیز هست و از این منظر نمی توان ان قلتی بر شاعر وارد کرد
و اما چند نکته در مورد این شعر
1- زمستان بود و برف ..نوستالزی منطقی و درستی شکل گرفته است حقیر در در دهه پنجاه مشهد درس می خواندم و زمستان های پر برف مشهد را به یاد دارم آن زمستان ها و توده های برف در دهه های اخیر تکرار نشده اند و به همین دلیل ان برف و زمستان های سخت خصلت نوستالزیک به خود گرفته اند و می تواند در شعر نیز منشاعاطفه و احساس باشد
واما شاعر محترم در پایان می گوید زمستان است و ...با این مصراع بخشی از لذت نوستالژی پیشین از بین می رود چرا که تکرار یک نوستالزی در فرمت زمان حال لذت شکن است حتی این مورد منطق درستی نیز ندارد چرا که دیگر از ان برف و سرما خبری نیست
2-مسافرخانه نزديك حرم بود
از آن جا،فاصله،بسيار كم بود
دو مصراع متحد التصویر و متحد المحتوا هستند به نوعی می توان گفت شاعر به ضرورت قافیه به مصراع دوم رسیده است مصراع دوم چیزی جز تکرار مصراع اول نیست و قابلیت شاعرانه بر ان اضافه نشده است
بر عکس در بیت بعدی شاعر با تولید همین مضمون جنبه ی شاعرانه ی دیگری را خلق کرده است
میان ما و اقا یک قدم بود اینجا علاوه بر نزدیکی فیزکی به نوعی نزدیکی معنوی را نیز می توان برداشت کرد و یا مصراع اول ان یک ویزگی از دوران کودکی به ظرافت اشاره شده ست معمولا یکی از دغدغه های کودک دیروز گم شدن در حرم بود و شاعر به ظرافت می خواهد بگوید از یان بابت که مسافر خانه را بلد بوده است خوشحال بوده است بعضی از ابیات در عین سادگی سر شار از جوهره ی شعری هستند مثل همین بیت

ضمن اینکه این بیت و چند بیت دیگر نیز بر یک گذشته دوستی دیگر دلالت دارد
قبل از سال 1354 اطراف حرم را بازار و مسافرخانه تشکیل می داد به نحویی که از صحن که خارج می شدی وارد بازار سر پوش می شدی
ولیان که در دو سه سال حکومت پهلوی استاندار و نایب التولیه استان قدس شد اطراف حرم را خراب کرد و مقدمه شکل و شمایل امروزی فراهم شد
3براي ما زيارت نامه مي خواند،
ميان صحن، هنگام اذان بود!
مصراع دوم دچار نوعی ضعف بیان و تالیف شده است
اگر منظور شاعر این است که هنگامی که پدر برای
ما زیارت می خواند هنگام اذان بود اندکی از سلاست و روانی دور شده است
4- قالب شعر نوعی دوبیتی پیوسته (چهار پاره )است که مصراع اول و مصراع های زوج هم قافیه است حقیر نوعی از چهار پاره را می پسندم که مصراع اول قافیه نداشته باشد و این مورد بر می گردد به سلیقه افراد
مقفی نبودن مصراع اول دست شاعر را برای مضمون افرینی باز می کند
شاعر باید قاعده زدا باشد و نه قاعده افزا
جناب صفادل
با نکاتی که قلمی کردم فقط می خواستم مراتب اردات و توجه خودم را به شعر حضرت عالی اعلام کنم وگرنه شاید هیچ کدام از مطالب بالا محلی از اعراب نداشته باشد
خدابخش صفادل
1395/5/30 در ساعت : 13:45:15
درودبراستادگلم جناب ایزدی گنابادی،باجان و دل نقدتان را می چشم.من همیشه ازنقدهای شما می آموزم.به نکات جالبی اشاره کرده اید.کم ماوکرم شما.سپاسگزارم ازشما ونقدهای منصفانه ودقیق تان.
نام ارسال کننده :  آزاده سالمی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
کار زیبایی بود استاد-ای کاش کمی از سادگیها و صمیمیتهای زندگی دیروز به زندگی امروز برمی گشت
محمدرضا جعفری
1395/5/25 در ساعت : 3:46:43
درود.............جالب بود
حسین غریب
1395/6/8 در ساعت : 11:36:15
سلام زيارت قبول
بسيار لطيف و روان درود بر سراينده آن
معصومه سادات شاکری
1395/5/25 در ساعت : 18:7:34
سلام ! ساده وروان بود و با نوستالوژی وحزن خاطره ای قوی.
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1395/5/27 در ساعت : 23:58:29
چه مشهد رفتن مولا پسندی
مرا قسمت نگردیده ست چندی
درود و دست مریزاد ، زیبا سروده اید

ابراهیم لایق برحق
1395/6/11 در ساعت : 15:9:7
سلام استاد

چقدر روان و راحت ما رو همسفر کردین. خیلی ممنون. لذت بردم
روح پدر شاد و همنشین حضرت
محمدمهدی عبدالهی
1395/5/24 در ساعت : 21:29:0
سلام و عرض ادب و عرض تبريك استاد عزيز
درود بر شما
طيب الله انفاسكم
مأجور باشيد
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 4 ماه و 12 روز و 19 ساعت و 12 دقیقه و 31 ثانیه است همراه شماییم 453237151.097 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 14,364 | بازدید دیروز : 13,569 | بازدید کل : 123,000,854
logo-samandehi