سَحَرت به خیرو خرم، تو گلِ کدام یادی
سفرت سوال باشد توکه روی دوش بادی
بروی اگر زدیده، نروی زخاطراتم
تو بنای صد غزل را، به نهاد من نهادی
به هرآن دیا ر و دشتی، که نسیم می نوازد
دل هر پدیده ای را، ببری به اعتقا دی
تو که از زمین بریدی ، تو که اززمان گذشتی
به چه کس سپرده ای دل ، که برون ز انقیادی
ز کدام در، گذشتی ، که زجان و سر، گذشتی
تو پی کدام وصلی ، که برون ز انتقادی
گلِ من همیشه باشی ، گلِ فصل بی حواشی
تو نوای روح سازی، تو سرود صبح زادی
سحرت به خیرو روشن ، خبرت به کام و خرم
هنرت ستوده باشد ، توکه روح بامدادی
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1395/8/27 در ساعت : 16:45:57
| تعداد مشاهده این شعر :
512
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.