ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



برای خودش مردی بشود

 
«بهمن شير» زندگي اش را مي كرد
يك روز
هواپيماهاي جنگي
آسمانش را
به تير گرفتند.
هيچ كس باورش نمي شد
كسي كه پايش را
1 از رئيسي آن طرف تر نگذاشته،
نمي داند
نام بزرگ ترين آبشار جهان را
چقدر از زمين را آب فرا گرفته
سواحل قناري،كجاي دنياست؟
پسري
كه كوچه ها را
با توپ مي دويد،
براي خودش مردي بشود
تانك هاي غريبه را
به توپ ببندد.
جنگ
فقط نام هاي متفاوتي دارد
گاهي مغول مي شود
نشانه مي رود عطّار را،
 گاهي تبر مي زند
درخت ها را.
عجيب نيست
روستاي ما،ايراني كوچك است
و دختران رئيسي
جاي ترنج
انگشت شان زخمي بشود،
وقتي« بهمن شير»
پرواز مي دهد
 پيراهن سرخ«محمد» را،
فكّه
بوسه مي زند
 گلوي «اسماعيل را،
كه هاجر
سال ها
پشت در خانه بنشيند
كه باران بختش ببارد
جَرجَر
نامه اي برسد
 بچّه ها، ترانه ي عروسي اش را بخوانند.
 
 
1- رئيسي: نام يكي از روستاهاي نيشابور(روستاي خودشاعر)
محمد واسماعیل نام دوتن از شهدای این روستاست.

 
   

 
کلمات کلیدی این مطلب :  بهمن شیر،جنگی،فکه،مغول عطار ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1396/1/17 در ساعت : 13:25:36   |  تعداد مشاهده این شعر :  777


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

خدابخش صفادل
1396/1/17 در ساعت : 18:8:39
درود/بسیار زیباست،به ویژه پایان بندی شعر.حس خوبی دارد.
بازدید امروز : 15,150 | بازدید دیروز : 12,916 | بازدید کل : 121,782,083
logo-samandehi