تو را...
.
دوباره آمده ام تا که عاشقانه تو را...
تو را گرفته در آغوش و بی بهانه تو را...
شراب خوشه زلفت چنین گرفته مرا
که لاخه لاخه سرودم چنان ترانه تو را...
گرفته جادوی چشمت تمام بند مرا
گرفته ام به تماشا چه شاعرانه تو را...
احاطه کرده درختان سیب دور مرا
و سیب ها همه هستند یک نشانه تو را...
نشسته ام به تماشا،امید آنکه مرا...
نشسته ای تو در این دل که گشته خانه تو را
.
.
تاریخ ارسال :
1396/1/25 در ساعت : 3:55:43
| تعداد مشاهده این شعر :
671
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.