ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



با مــا نکـرده اند مـدارا عذاب ها { غزلی ذوالرّدیفین }


«این غزل ذوالرّدیفین از آب درآمده است »



 به حق چیز های نشنیده !!!!!



****************************



بالیـــــــده تــــــا تـــــلاطم دریــــا از آب ها



غم در دلـــــم جوانـــــه زنـــــد با عذاب ها



در سینه می تپــــد دل خونم چه سود هست



خرّم اگـــــر که دامـــــن صحــــرا از آب ها



ابلیـــــس ای لعیـــــن خــــــدا دور شو زما



کم دیده ایـم از تو مـــــگر مــــا عذاب ها ؟



سبز است اگر صـــحیفه ی در یا گمان کنم



گیرا شده ســت مــــــوج تمـــــنّا از آب ها



یا رب بگـــــو که سیــــل فنائی شود روان



تا از گلیـــــم مــــــا بکشـــــد پا عذ اب ها



شق القـــــمر نه کم زند از ما سر ای خدا



روغـــــن گرفـــــته ایم کــم آیا از آب ها ؟



یوسف چه بی خیال کشد حبس وین شگفت



خوش کـــــرده جا به جان زلیخا عذاب ها



هرگـــــز به بوی تحفه ی کنعان نمی رسد



چشمــــانـــش  گلســتان نشود تا از آب ها



ای دل بتـــــرس از سکـــرات الممات هان



زان لحظـــه هست چون که مهیّّا عذاب ها



گردیـــــده آب اگر کــه ز عشقت بگیر پس



یوســـــف ســـــراغ روی زلیـخا از آب ها



مختـــــار نفــس خویش اگر هستم ای خدا



مَـــــا قُبــــحُ مَـــــا فَعَلتُ بِها ؟ مَا عَذَابُها ؟



آری مــــــرا بُوَد به یقیـــن اعتقاد ، هست



هر نعمـــــتی که هســــت به دنیا از آب ها



بی روی یار از ســـــر مـا بر نداشته ست



دست ازمیـــــان عالـــــم رؤیــــا عذاب ها



تفتیده از شـــــرار عطــــش قلـب هر کویر



سرشار شـــــد قریحــــه ی دریا از آب ها



از فرط تشنــــگی نبود شک که هـر گـَوَن



احســـــاس می کند چو عزب ها عذاب ها



 آونـــــد های ساقـــــه ی گل می کند بسی



گلخنده های غنچــــــه شکـــوفا از آب ها



از روز اوّلی کـــــه خــودم را شنــــــاختم



در دل همیشــــه می زده در جا عذاب ها



ماننـــــد کـــوه های جهـــــان پایـدار ماند



هر درّه ای که یافتـــــه ژرفــــا از آب ها



مجــنون نبـــــوده ایـــــم  ولی دیده ایم از



سـوز وگــــــداز دوری لیــــــلا عـذاب ها



بی آن که پایشان بشــــــود تر گذشته اند



حوّاریــــون حضـــــرت عیسی از آب ها 



انصاف وعدل چرخ فلک را ببین که هیچ



با مــــــا نکـــــــرده اند مـــدارا عذاب ها



******************



******************



تذییل:



بارها در همین سایت مشاهده شده است که برخی دوستان



شاعر با وجود آنکه از طبعی شکوفا و قریحه ای سرشار



برخوردارند و به حق و انصاف شاعرانی مسلط و



فرهیخته به شمار می روند، در اشعار و سروده های



خود ، کلمات و واژه هائی را که با حرف «ع» آغاز



می شوند همچون «عاشقان»، «عشقت»،«عالم»



و..... را به نحوی به کار برده اند که به اقتضای وزن



بناچار «حرف عین» در تلفظ اسقاط می گردد.



صرفاً به این دلیل که در زبان فارسی حرف «عین» و



« همزه » همصدا هستند و فارسی زبانها همچون عرب



زبانها آنها را از مخرجین مختلفین ادا نمی کنند!!!. و از



طرفی عروض علمی شنیداری است  و نه نوشتاری!!! و



گاه بر مدعای خود به کتاب عروض و قافیه ی استاد دکتر



شمیسا که به زعم آنان مجوز چنین کاری را صادر کرده



است ارجاع می دهند.



شاعره ی محترمه ای در همین سایت چهار پاره ای را در



دفتر شعر خود درج کرده بود که یکی از بند های آن



لغزش وزنی داشت. وقتی در قسمت نظرات این لغزش



وزنی را تذکار دادم پاسخ داده بود که چون در فلان کتاب



از فلان دانشمند محترم آمده است که چهار پاره محدودیت



وزن ندارد پس شما این لغزش وزنی را نادیده بگیرید!!!



به کتاب مزبور مراجعه و مطلب مورد اشاره آن دوست



عزیز را مطالعه کردم متوجه شدم که دوست بزرگوارمان



برداشت درستی از مطلب آن کتاب نداشته اند و مقصود



نویسنده این بوده است که چهار پاره بر خلاف دوبیتی



و رباعی محدود به وزن معیّنی نیست، نه اینکه پایبند به



قواعد عروضی و وزنی نباشد!!!



به کرّات استاد خوش عمل در ذیل سروده های بعضی



دوستان تذکار داده اند که مثلا در فلان مصرع سروده ی



شما حرف عین از تلفظ اسقاط می شود و این کار صحیح



نیست . استاد گرامی قزوه نیز در حیات خلوت استطرادا



به این موضوع اشاره ای فرموده بودند و این بنده نیز گاه



ذیل سروده های بعضی دوستان مواردی از این قبیل را



تذکار داده ام. امّا گاه بعضی دوستان پذیرفته اند و گاه بی



توجه از کنار آن گذشته اند.



عروض شنیداری است نه نوشتاری!!!!



اگر شاعری اینچنین بسراید:



بر سر نهاده کاجی اگر تاج از آب ها



از ما گرفتـــــه اند بسی باج عذاب ها



که به ناچار«باج عذاب ها»،بایستی «باجَ ذاب ها»



تلفظ شود، شنونده چه برداشتی خواهد داشت؟؟؟ با وجود



اینکه عروض شنیداری است و نه نوشتاری به خواننده می



گوید باید سروده ی مرا از روی کاغذ بخوانی تا بفهمی ؟؟؟؟



عجیب است بلائی که بعضی دوستان جوان بر سر



«حرف عین» می آورند بر سر همزه ی کلماتی از قبیل



«ایادی»، «أیدی» و «آبا الفضل» و «ألَست» نمی شود آورد!!!



در هر حال همصدائی «عین» و «همزه» در زبان



فارسی حد اکثر به ما اجازه می دهد که مانند این غزل



{ذوالردیفین} ما، از آب ها و عذاب ها را مثلا ردیف یا



قافیه قرار دهیم. نه اینکه بلائی بر سر «عین» بیاوریم



که گاه، آوردن آن بر سر «همزه» نا رواست .


کلمات کلیدی این مطلب :  با ، مــا ، نکـرده ، اند ، مـدارا ، عذاب ، ها ، { ، غزلی ، ذوالرّدیفین ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/8/4 در ساعت : 22:36:54   |  تعداد مشاهده این شعر :  1749


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی اکبر مقدم
1390/8/5 در ساعت : 5:51:18
با سلام خدمت جناب اقاي حاج محمدي انصافا بدور از هر گونه تعارف استاد سخن هستيد خصو صا با اين غزل "ذوالرديفين" كه به نظر ميرسد براي اولين در ادبيات فارسي ايران زمين اتفاق است شاهكار ست بنده تا كنون چنين غزلي نديدم افرين بر شما
888888888888
سلام بر شما جناب مقدم . ممنون و سپاسگزارم از شما / مطمئن باشید که نمونه ای در تاریخ ادبیات فارسی از این قبیل نمی توان یافت . چون قدما کاری را که ماها با حروف همصدا در زبان فارسی انجام می دهیم جایز نمیدانستند .
حمیدرضا اقبالدوست
1390/8/5 در ساعت : 19:33:46
ممنون جناب حاج محمدی بهره ما هم دوگانه بود /یا حق
یوسف چه بی خیال کشد حبس وین شگفت
خوش کـــــرده جا به جان زلیخا عذاب ها
*************
سپاسگزارم از محبت شما جناب اقبالدوست عزیز .
مصطفی پورکریمی
1390/8/6 در ساعت : 19:15:31
سلام جناب استاد حاج محمدی ارجمند
هم از غزل بدیع تان وهم از توضیحات کلاسیک تان استفاده وافر بردم .از این که با تأخیر آمدم عذر می خواهم...موفق باشید
*********************
و سلام بر شما شاعر فرهیخته جناب پورکریمی عزیز
سپاسگزارم از نظر لطف و محبت شما . مستدام باشید
علی فردوسی
1390/8/4 در ساعت : 23:21:31
سلام جناب حاج محمدی عزیز

در مورد "عین" حق کاملا با شماست. اگرچه من خودم از آن دسته کسانی هستم که شنیداری بودن قافیه را ملاک می دانم و انعطاف پذیری زیادی نسبت به این مسائل دارم ولی قطعا نمی توان "عین" را از تلفظ ساقط کرد. شعرتان هم بسیار زیبا بود و من هم از اینگونه قافیه ها هرجا که دستم برسد استفاده می کنم. مصراع "چشمــــانـــش گلســتان نشود تا از آب ها" کمی خواندنش دشوار بود چندین بار خواندمش تا دو ریالی ام افتاد چگونه باید خواندش. شاید اعراب گذاشتن به امثال من در این زمینه کمک کند
یا علی
***************
سپاسگزارم از شما جناب فردوسی عزیز / نون و شین در کلمه ی چشمانش به تسکین خوانده می شود همانگونه که دریافته اید . متأسفانه هنوز در صفحه کلید علامت سکون را نیافته ام !!!
حسین مولوی
1390/8/5 در ساعت : 10:4:54
سلام استاد

انصافا از راهنمایی ها وارشادات شما تشکر می کنم . مطمئن باشید یکی از دلایل درج این اشعار ضعیف در این سایت که اشعار اساتیدی چون شما در ان درج می شود استفاده از نظرا ت بس گرانبهای شماست
این سروده ی جدید من است اگر بفرمایید ضعف تالیف را بلکه اصلاح کنم
عقلم به ضعف تالیف قد نداد .....
*************
سپاسگزارم از شما / شما تواضع بیش از حدی دارید بزرگوارید . چشم حتما ذیل سروده ی اخیرتان می نویسم .
عباس خوش عمل کاشانی
1390/8/6 در ساعت : 7:44:58
همه ی حرفها ی خوب و تعریفها را دوستان زده اند و کرده اند.من فقط می گویم:مرحبا بکم.دوسه بارش خواندم.

************
سپاسگزارم از شما / قدم رنجه فرمودید .
سیاوش پورافشار
1390/8/5 در ساعت : 0:5:45
سلام بزرگوار
غزل زیبایی بود وفکر کنم ذوالردیفین کار تازه ای باید باشد البته احساس می کنم دست و پای احساس شاعر را می بندد
موفق باشید
&&&&&&&&&&&&&
سپاسگزارم جناب پور افشار عزیز / بله کاری است بی سابقه . چون قدمای ما کاری را که ما امروزیها با حروف همصدا می کنیم جائز نمی دانسته اند .
مژده ژیان
1390/8/7 در ساعت : 15:9:4
درود استاد حاج محمدي عزيز
از نكته سنجي هاي شما درس گرفته و سپاسگزارم.

**************
خواهش می کنم
سارا وفایی زاده
1390/8/5 در ساعت : 12:3:9
سلام جناب آقای حاج محمدی عزیز
براوو. زیبا و فاخر سرودید. شما در سرودن شعر بی نظیر هستید. باسرودن این شعر نشان دادید که سرشار از استعداد و توانایی هستید. مثل همیشه عالی. دست مریزاد.
در پناه حق
&&&&&&&&&&&&
و علیکِ السلام / سرکارعالی در فن اغراق نظیر ندارید !!!
/ متشکرم از شما .
برزو علی پور (خودکار کم رنگ)
1390/8/6 در ساعت : 9:33:38
جناب آقای حاج محمدی عزیز / خسته نباشید / موفق باشید / با احترام / خودکار کم رنگ

***************
سپاسگزارم خودکار کمرنگ عزیز و گرامی
علی سعادتخانی
1390/8/5 در ساعت : 9:29:57
زیبا بود جناب حاج محمدی گرامی با توضیحاتی در خور توجه و استفاده
ممنون برادر
%%%%%%%%%%%
سپاسگزارم جناب سعادتخانی عزیز
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/8/5 در ساعت : 23:6:47
سلام و عرض ارادت
لذت بردیم ، کاری شایسته و خواندنی بود
*************
متشکرم از لطف و محبتتان .
میترا داودی نیا
1390/8/7 در ساعت : 1:50:45
سلام ودرود بی پایان بر شما .کاری بسیا ر زیبا و دلنشین خواندم .موفق باشید.

*************
سپاسگزارم از سرکارعالی/ قدم رنجه فرمودید .
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 4 ماه و 9 روز و 17 ساعت و 06 دقیقه و 21 ثانیه است همراه شماییم 452970381.910 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 7,577 | بازدید دیروز : 6,651 | بازدید کل : 122,955,737
logo-samandehi