ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



(( بهــانـــه )) آئینه ها دروغ نمی گویند ، چشم از سر زلالی دل واکن


(( بهــانـــه )) آئینه ها دروغ نمی گویند ، چشم از سر زلالی دل واکن فردای بی قراری انسان را ، امروز با دو دیده تماشا کن در لابلای این همه بی مهری ، گم گشته راز هستی انسانها با عشق و مهربانی و دلجویی ، راهی به راز گم شده پیدا کن خواهی اگر که در تو بر افروزند ، روشن ترین چراغ محبت را در پشت چشم های تماشایی ،دل را به پهندشتی دریا چشم بهار گریه نمی فهمد ، باران پیام روشنی جان هاست بیرون مرو ز دایره ی خوبی ، جایی برای جلوه ی جان وا کن در حسرت نگاه نمی ماند ، چشمی که بیقرار خدا باشد دنیا پر از پلیدی و ناپاکیست ، از این بلای سرزده پروا کن امروز بر تو می گذرد آسان ، بی آن که در تدارک آن باشی بردار دست از سر این دنیا، فکری به تنگدستی فردا کن آئینه با تو عشق نمی ورزد ، وقتی غریب ِ خانه ی تصویری تا آشنای خانه شوی روزی ، خود را برای آینه معنا کن فردوس بی بهانه نمی بخشند ، حتی به عاشقان بها پرداز گر اهل این تجارت پر سودی ، پیش از سفر بهانه مهیا کن



                                     محمد روحانی ( نجوا کاشانی )



http://golestanesheroadab.persianblog.ir



http://www.boostanetanz.blogfa.com


کلمات کلیدی این مطلب :  (( ، ، ، بهــانـــه ، ، ، )) ، ، ، ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/8/10 در ساعت : 9:3:54   |  تعداد مشاهده این شعر :  2543


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1390/8/10 در ساعت : 9:38:49
درود و سلام بر استاد نجوای عزیز که همه ی شعرهایش همه چیز تمامند:
یک بیت ز شعر نغز ملا نجوا
خوشتر ز هزار کمچه ی ترحلوا...
البته به جای «کمچه» کاسه و سینی و حتی «برمه»هم می شود به کار برد!جهت اطلاع غیرکاشانیها عرض شود که «برمه»ی مضموم الباء همان دیزی سنگی است...یاحق.
.......................
سلام و سپاس از محبت همیشگی شما جناب خوش عمل عزیز
هنگام تناول غذا در کاشان
مظروف مهم است نه ظرف ای جانان
در کوزه و دیگ هم اگر جا می شد
بسیار لذیذ بود ترحلواتان
مصطفی پورکریمی
1390/8/10 در ساعت : 13:55:52
سلام جناب استاد نجوای گرامی

آئینه با تو عشق نمی ورزد ، وقتی غریب ِ خانه ی تصویری

تا آشنای خانه شوی روزی ، خود را برای آینه معنا کن

در محضر اشعار زیبا و پر محتوای شما باید گوش جان سپرد و درس عاشقی آموخت.عالی بود
...................
سلامتان باد
در پرتو مهربانی دوستانی چون شما به غیر از عرض سپاس و ادای احترام چیزی برای ارائه ندارم
لطف عالی مستدام
..............
با این همه تابشی که یاران دارند
آئینه ی کوچکی مرا در دست است
آشفته دلم ، ولی نسیم جانم
از عطر وفای دوستان سرمست است
یوسف شیردژم «افق»
1390/8/10 در ساعت : 12:32:16
در لابلای این همه بی مهری ، گم گشته راز هستی انسانها
با عشق و مهربانی و دلجویی ، راهی به راز گم شده پیدا کن


سلام جناب روحانی

غزل روان و متینی است

در تایید نظر جناب خوش عمل : ظرف و مظروف در شعر فارسی با هم است و ظرف هم جزئی اساسی از مظروف است و بهتر است از واژگان و زبان امروزی تر استفاه کنیم

جسارت مرا ببخشید

برقرار باشید
............................
با سلام و سپاس بسیار از لطف و محبت شما
در مورد فرمایش استاد خوش عمل باید عرض کنم ایشان برای من ترحلوا هدیه آورده بودندو دنبال ظرفش می گشتند . چند تا ظرف را پیشنهاد کرده بودند که عبارت بود از "کمچه " و بعد کاسه - سینی و برِمه ( که البته در مورد برمه توضیح داده بودند )، بنده هم به شوخی این رباعی را سرودم و گفتم ما کاشانی ها به مظروف بیشتر از ظرف می اندیشیم (ترحلوا شیرین بود ) از لطف شما هم که به استفاده بیشتر از واژگان و زبان امروزی تر توصیه می فرمایید بسیار ممنونم
از پیچ و خم کلامتان دانستم
باید روش نو آوری یاد گرفت
جور دگری نمی شد اینجا شاید
از کهنگی کلام ایراد گرفت

یوسف شیردژم «افق»
1390/8/10 در ساعت : 17:55:11
سلام
از پیچ و خم کلامتان دانستم
باید روش نو آوری یاد گرفت
جور دگری نمی شد اینجا شاید
از کهنگی کلام ایراد گرفت

درست است حق با شماست استاد!
................
باز هم سلام ، از حضور مجدد و تکرار مهربانی هاتان سپاس
بسیاری از ما به شعر دیگرا ن که نگاه می کنیم انتظار نوآوری و استفاه از واژه های امروزی داریم ، اما این توصیه مهم و ارزشمند را خودمان به کار نمی بریم یا خودمان را بی نیاز از آن می پنداریم.
هر کس به رباعی خودش داد جواب
نه فکر گناه است نه در بند ثواب
تتها به نو آوری نیندیش ، که آن
در شعر شما نیز نیاید به حساب
ناصر عرفانیان
1390/8/10 در ساعت : 10:36:9
باسلام ودرود فراوان جناب استاد روحانی گرامی خیلی خوب وعالی استفاده بردیم دست مریزاد

پیروز وموفق وسربلند باشید
..................
این مشکل تصویر نمی دانم چیست
در صفحه ی ما عکس شما پیدا نیست
البته محبت شما بسیار است
پس نمـره ی لطف و مهربانیتان بیست
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/8/10 در ساعت : 17:0:11
سلام جناب نجوای عزیز وارجمند
بسیارزیبا و دلنشین وسرشارازنکته های حکمی وعرفانی بود

آئینه با تو عشق نمی ورزد ، وقتی غریب ِ خانه ی تصویری
تا آشنای خانه شوی روزی ، خود را برای آینه معنا کن

لذت بردم .آینه دلتان سرشاراز بهانه عاشقی باد
......................
سلام بر شما و سپاس از چشمه ی همیشه جاری محبتتان
وقتی که دل آیینه ی دلداری هاست
دلدار دوای درد دشواری هاست
در یای محبت شما جوشان باد
ما چشم امیدمان به این یاری هاست
سیاوش پورافشار
1390/8/10 در ساعت : 15:48:20

سلام و عرض ادب خدمت شما
از خواندن غزل پندگوی شما بسی فیض بردم
درود و تشکر شما را
..............
سلام و تشکر بسیار از حضور پرمهر و اظهار محبت های دوستانه شما
البته غزل حوصله ی پند نداشت
این بود که بنده را سر ِ کار گذاشت
گفتم کمکش کنم که خوابش نبرد
بیدار شد و گام نصیحت برداشت
علی سعادتخانی
1390/8/10 در ساعت : 9:41:19
زیبا بود استاد ،بهره مند شدم
......................
لطف تو مدام ای سعادتخانی
مهر تو دمیده در دلم پنهانی
از زمزمه ی خوشت خوشم می آید
نجوای تو را سپاس از روحانی
ابراهیم حاج محمدی
1390/8/10 در ساعت : 14:47:36
سلام بر استاد عزیز جناب نجوا کاشانی
بسیار فاخر ، زیبا و دلنشین سروده اید و لذت فراوانی از خوانش این اثر بردم . در مصرع ششم ردیف سهوا تایپ نشده است .
مستدام باشید .
..........................
سلام خدمت جناب استاد حاج محمدی عزیز
از شما به خاطر اظهار لطف همیشگی و دقت نظر هوشمندانه تان سپاسگزارم
چند دفعه سعی کردم کلمه جا افتاده مصراع ششم را اضافه کنم . ظاهرا" مشکلی هست که این امکان فراهم نمی شود
.....................
لپ تاپ که بنده را حریف است هنوز
همواره مقدس و شریف است هنوز
با این همه دلسوزی ِ او مصرع شش
در شعر حقیر ، بی ردیف است هنوز
بازدید امروز : 7,384 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,563,344
logo-samandehi