ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مسیر حیات
 
دارد آوای غربت مولا، از گلوی فرات می‌آید
 
بوی پیراهنی که بی یوسف، در مسیر حیات می‌آید
 
 
 
بر سر نی شکوه خورشید است، چشم‌ها تا همیشه روشن شد
 
فزت و رب ال ... بگو که تا محراب، آیۀ محکمات می‌آید
 
 
 
وقت احرام عاشقان در خون، کعبه رخت سیاه پوشیده
 
روضه‌خوان ابتدای مرثیه است، اشک هم پا به پات می‌آید
 
 
 
السلام علیک ... ای باران! غرق تکبیر کن بیابان را
 
بزن آتش به قامت طوفان، لشکری بی‌ثبات می‌آید
 
 
 
چشم شیطان دچار تردید از، تیغ‌هایی که یا علی گفتند
 
پای ظلمت دوباره می‌لرزد، تا چراغ نجات می‌آید
 
 
 
***
 
 
 
می‌نشیند به پای اشک فرات، مادری داغ‌دیده چشم به راه
 
ناله‌هایی که پشت در می‌سوخت، تا همیشه صدات می‌آید
 
 
 
چارده قرن بعد کرب و بلا، جمکران وعده‌گاهمان بانو
 
می‌رسد جمعه منتقم از راه، با دعای سمات می‌خواند....



السلام علیک ای باران....
 
 
 
#زهرا_محمودی
کلمات کلیدی این مطلب :  غربت ، کرب_و_بلا ، منتقم ، زهرامحمودی ،

موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1396/7/2 در ساعت : 20:44:19   |  تعداد مشاهده این شعر :  641


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مهدی محمدطاهری
1396/7/3 در ساعت : 10:12:11
زیارت قبول.
زهرا محمودی
1396/7/4 در ساعت : 9:9:7
سپاس از حضورتون
حنظله ربانی
1396/7/10 در ساعت : 6:47:36
درود بر شما احسنت
زهرا محمودی
1396/7/10 در ساعت : 16:46:41
سپاس از حضورتون
بازدید امروز : 15,064 | بازدید دیروز : 12,916 | بازدید کل : 121,781,997
logo-samandehi