در جامعه کنونی ما، روشنفکران به عنوان یک گروه مرجع فکری، تأثیرگذاری کمتری دارند. اینان، در این سالیان، کمتر خود اظهاری می کنند و جامعه نیز کمتر به سراغ آنها میرود. این مسأله نوعی خلأ در جامعه ایجاد کرده است. روشنفکران،بنا به دلایلی،انگیزه خود برای کنشگری را ازدستدادهاند. این سرخوردگی به دلیل برخی برخوردهای سیاسی و بعضاً هزینههایی است که به آنها تحمیلشده است.
روشنفکری باید متقاضی داشته باشد، ولی جامعه امروز چنین تقاضایی ندارد. روشنفکر فرهنگی یا تحلیلگر اجتماعی و سیاسی باید متقاضی داشته باشد،اما جامعه ایرانی کمتر متقاضی کار آنان است. نوعی سطحینگری در جامعه گسترش پیداکرده است. روشنفکران برای حفظ استانداردها و تقویت فرهنگ والا کار میکنند،ولی گویا جامعه این فرهنگ والا را نمی خواهد. جامعه گویا به دنبال زندگی لحظهای است.
بین روشنفکران و جامعه به دلیل فرسایش فرهنگی و پایین آمدن سلیقه عمومی و افت معیارها فاصله ایجادشده است. محصولات فرهنگی ِ دارای کیفیت بالا کمتر مورد استقبال مخاطبان عمومی قرار میگیرد. اخیراً یکی از هنرمندان، متنی را درباره سالنهای نمایش و تئاتر منتشر کرده است. او می گوید که تئاتر،دیگر نمایشی ارزشمند و مجموعه ای از بازی های فاخر نیست و بعضاً به لودگی و خنداندن مخاطبین تبدیل شده است.
این وضعیت را در سینما و تلویزیون هم می توان دید که مدام به گیشه میاندیشند، نه کیفیت فرهنگ. حتی هنرمندان برجسته هم ممکن است کمکم به این سمت سوق یابند و مجبور شوند به نیازهای این بازار جواب دهند. واین به معنای افت سلیقه عمومی جامعه است. در چنین جامعهای حرف روشنفکر فرهنگی خریداری ندارد .
افت سلیقه فرهنگی به تدریج بهجای روشنفکران و هنرمندانی که کارشان انتقال معنا و درعینحال متضمن نقد اجتماعی و فرهنگی است، تیپ جدیدی به نام سلبریتی ها را جایگزین میکند. سلبریتی ها کسانی اند که در عرصه تولید فرهنگی حضور دارند، ولی کیفیت کالای تولیدشده توسط آنان پایین است و کار آنها تنها در کوتاهمدت لذتی را منتقل میکند.
سلبریتی ها به فکر معنا سازی نیستند، تا پاسخی عمیق برای مشکلات جامعه بیابند یا تأملی ژرف را در مخاطبین خود برانگیزند. اینان مردم را مشغول میکنند و برایشان خنده و لذتی را فراهم می کنند.
اینان به کار خود بهعنوان منبع درآمد نگاه میکنند و طالب فرهنگ والا نیستند. برایشان شهرت اجتماعی مهم است، نه دغدغه های فرهنگ. آنها رسالت نقد فرهنگی و معنادار کردن زندگی روزمره یا انتقال یکسری مفاهیم به مخاطبان را بر دوش خود احساس نمی کنند. اینان به تدریج دارند برای گروهی زیادی از مردم به الگو و گروه مرجع تبدیل میشوند.
این گروه سلبریتی،چه میراثی برای انتقال دارد؟ اینها دغدغه انتقال معنا و دغدغه اجتماعی و نگرانی های معیارهای والای فرهنگ جامعه را ندارند. تنها مسئله موردعلاقه آنها در بهترین حالت سبک زندگی است. اینها چیزهایی را در ظاهر و در پوشش و در نوع کالای مصرفی ترویج میکنند. برخی از افراد جامعه از اینها تقلید میکنند و اینها کنش مصرفی را در جامعه توسعه میدهند.
بین کنش مصرفی با کنش فکری، تفاوت جدی وجود دارد. جامعه به وضعیتی دچار شده که همهچیز حتی فرهنگ هم حالت کالایی پیدا کرده است و مصرف فرهنگی چیزی به نام معنا را منتقل نمیکند. کالای فرهنگی با کیفیت،به ندرت تولید می شود و به سادگی در انزوا و حاشیه قرار می گیرد. سلبریتی ها چیزی را به جز- در بهترین حالت- سبک زندگی برای انتقال به مخاطبان عمومی ندارند.
اینها شیوه رفتار و گفتارعامیانه را به مردم منتقل میکنند. سلبریتی ها بخشی از مولدین فرهنگ هستند که از فرهنگ پوپولیستی حمایت میکنند. در مقابل روشنفکران که میگویند معیارهای فرهنگ جامعه باید ارتقاء یابد. آیا این وضعیت، ناشی از عملکرد خود روشنفکران است یا دلایل دیگری دارد؟ جامعه سیر نزول و افول فرهنگی را طی میکند و تقاضای اجتماعی به سمت سلبریتی هاست.
هوشنگ رحمتی
نقل از :
ضمیمهٔ ادب و هنر ِ روزنامهٔ اطلاعات
http://www.ettelaat.com/etiran/?p=314767