ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



خواهر غمدیده
ماهِ صفر بود و غمی بیحساب
ماتم و دلواپسی و اضطراب

ماهِ صفر بود گلستانِ جود
چلّه نشینِ کفِ گُلخانه بود

ماهِ صفر بود و زمان نحس بود
آینه در دامنِ شب حبس بود

رشته یِ دین از دو سه جا پاره بود
در یدِ یک ملحدِ مکّاره بود

بیخبران همدمِ این قومِ دون
شهرِ نبی پُر ز فریب و فسون

مدّعیان سلسله جنبان شدند
پشت سر‍ِ نافله پنهان شدند

مردمِ بی عاطفه و بی وفا
زاهدِ بی مایه و اهلِ ریا

واله و دلبسته یِ دنیا شدند
آلِ نبی بی کس و تنها شدند

تیغِ فلک با همه بیگانه بود
شعله یِ نفرت پیِ پروانه بود

دشمنِ حق عقده یِ دیرینه داشت
از پسرِ فاطمه هم کینه داشت

آب ، شده حربه یِ اهلِ شراب ...
جَعده بود ساقیِ این زهرِ ناب

عاقبت این کینه شررباره کرد
یک جگرِ سوخته را پاره کرد

گر چه اَجل تشنه یِ دیدار بود
داد که این فتنه ز یک یار بود

عمّه یِ سادات خبر دار شد
سینه زنان در پیِ دلدار شد

صورتِ زینب شده زخم و کبود
در وسطِ کوچه زمین خورده بود

چرخِ فلک باز جفا کرده است
خون به دلِ آلِ عبا کرده است

گفت که دنیا چقدر بی وفاست ...
تشت ، پُر از خونِ دلِ مُجتباست

اُف به تو ای جعده که مکّاره ای
گرگی و چون هندِ جگر خواره ای

جانِ اَخا ... از نفس افتاده ای ..
دست به دستانِ اجل داده ای..

خیز و به حرف دلِ من گوش کن
آتشِ این واقعه خاموش کن

خیز و به لب خنده یِ مستانه کن
زلفِ پریشانِ مرا شانه کن ...

خیز و بگو روُحِیَ قَلْبِیْ لَدَیْک
خواهرِ غمدیده ... 
سلامٌ عَلَیْک ...



مهران ساغری
کلمات کلیدی این مطلب :  حسن ، ماه صفر ، جعده ، کینه ، زینب ، خواهر ، غمدیده ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1396/8/27 در ساعت : 11:53:49   |  تعداد مشاهده این شعر :  546


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید محمدرضا لاهیجی
1396/8/29 در ساعت : 20:24:54
سلام جناب ساغری عزیز.عالیست
مهران ساغری
1396/9/5 در ساعت : 11:17:9
لطف دارید دکتر لاهیجی عزیز
بازدید امروز : 14,562 | بازدید دیروز : 12,916 | بازدید کل : 121,781,495
logo-samandehi