ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



چه کریمانه می زند باران ...
چه کریمانه می زند باران روی لبهای تشنه ی صحرا
و من الماء کل شیءٍ حی ، می رسد باز مژده ی دریا
و چه دریای پر خروشی که ، نیست آیا دوباره گوشی که
بشنود از روایت امواج ، پای ساحل  ، سکوت طوفان را
این مدینه است یا بهشت امشب ، چشم و گوشند خشت خشت امشب
که ببینند روی دامن صبح ، گل خورشید را مگر فردا
شط  خورشيد  جاري از رگ شب ، بر لب حور آيه فارغب
تطمئن القلوب  يعني كه   بعد هر عسر مي رسد يسرا
جمله عالم غلام درگاهند ، کل ذرات چشم بر راهند
و محال است چشم بردارد هستی امشب ز خانه ی مولا
انتظاری که گرچه شیرین است ،روز رفتن  به شوق آمدنش
از سر و روی کوچه می بارند موج در موج تیر های بلا
مژده آورد جبرئیل امین  ، برمحمد ز سوی عرش برین
که به نور حسن منور شد دل آفاق و چشم ارض و سما
بخت يار علي و فاطمه شد ، در مدينه دوباره همهمه شد
و  به حُسن حَسَن   تجّلي   داد ،  حضرت دوست صورت جان را
می خورشید در سبوی فلق ، جوش هستی  ز چشمه ی مطلق
كوچه هاي مدينه در قدمش ، خانه خانه گرفت بوي خدا
بوی اسپند و عود می آید    ،گل باغ  وجود می آید
سر کوثر به دامن ساقی ،گل طوبی به  سینه ی زهرا
کلمات کلیدی این مطلب :  کریم ، حسن ، تشنه ، حور ، مدینه ، طوبی ، علی ، فاطمه ، تیر ، سما ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1397/3/7 در ساعت : 10:58:2   |  تعداد مشاهده این شعر :  441


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 10,368 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,541,599
logo-samandehi