بیا قرآن به سر کن این شب وشبهای دیگرهم
لباس عشق بر کن این شب وشبهای دیگرهم
دلت با عشق حق آذین نما در لیلة القدری
به کوی حق سفرکن این شب وشبهای دیگرهم
لهیب عشق در جان باعلی همراه شو اینجا
دل خود شعله ورکن این شب وشبهای دیگرهم
بیا در خیمه مولانشین و این دل خودرا
بری از فتنه گر کن این شب وشبهای دیگرهم
چومالک در رکابش این زمان فتنه و شر باش
و دفع هرچه شر کن این شب وشبهای دیگرهم
چو میثم مدح مولا بی هراس از هرحرامی گو
و از کوفی حذر کن این شب وشبهای دیگرهم
به شولای ولایت چنگ زن تا لامکان بینی
در آغوشش سحرکن این شب وشبهای دیگرهم
مشو چون ابن ملجم ،در سحرگاه شب قدری
دلت شق القمر کن این شب وشبهای دیگر هم