ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



وصیت نامه


 







روزی که دین را یاوری می کرد خورشید

از خالق ِ خود دلبری می کرد خورشید

باید وصیت نامه از خون می نوشت و

اندیشه ها را رهبری می کرد خورشید

وقتی که از عزم ِپریدن حرف می زد

پرواز را روشنگری می کرد خورشید

ظلم وفساد وکفر را می دید ومی سوخت

باید قیام دیگری می کرد خورشید

امر ِبه معروف خدا بر شانه اش بود

نهی از قبول ِ سامری می کرد خورشید

با نام ِ اسلام ، از ستم  لبریز  بودند

دین را از این ظلمت بری می کرد خورشید

می کَند از جا قلعه ی عصیان گری را

در خیبر ِ خون ،حیدری می کرد خورشید

همبال ِ هفتاد و دو عاشق ،پر گشود و

در کهکشان ها شهپری می کرد خورشید

سر ، از تن ِ قرآن  جدا  کردند  اما

بر نیزه ی ِ خون دلبری می کرد خورشید


کلمات کلیدی این مطلب :  وصیت ، نامه ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/9/15 در ساعت : 22:56:15   |  تعداد مشاهده این شعر :  1138


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/9/16 در ساعت : 7:5:10
سلام و عرض ادب
دست مریزاد ، عاشورایی دلنواز و سرشار از شور و شیدایی


*************************************************


سلام بزرگوار
سپاسگزارم از لطف شما
سارا وفایی زاده
1390/9/16 در ساعت : 10:38:22
سلام خانم حقیقت

زیبا سرودید سرکار خانم.

پایدار باشید.



***************************************************************

سلام.
ممنونم
سلامت باشید
بازدید امروز : 16,136 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,572,096
logo-samandehi