جایی که از صداقت و مردی نشانه نیست
امید عافیت به زمان و زمانه نیست
پرواز کن به بال و پر بسته دل نبند
در فکر خانه باش ، قفس آشیانه نیست
زانوی غم بگیر بغل ای دل حزین
سنگ صبور مردم این شهر شانه نیست
گرم است این بهار ولی در رگ زمین
جوشی برای رویش سبز جوانه نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی تهی است
دریاب قصه را که حقیقت فسانه نیست
پاشیده اند بر سر این کوچه خاک مرگ
سائل نکوب در که کسی توی خانه نیست
ماهی سکوت کن که به پهنای آفتاب
زاینده رود تشنگی ات را کرانه نیست
از آستین شعبده دستی برون بیار
وقتی هوای معجزه ها دوستانه نیست
تاریخ ارسال :
1397/9/18 در ساعت : 13:21:38
| تعداد مشاهده این شعر :
525
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.