در این قحطی عشق مُردم سه ســوته
در این قحطی عشق ، مُردم سه ســوته
بسی گول و نیرنگ ، خوردم سه سوته
نشســـــتم به پایِ ِنهال کــــــرامت
ولی عاقبت ، فقر بردم سه ســـــوته
ز من عیب بســــیار گفتی و رفتی
تو گفتی و من ، می شمردم سه سـوته
تو مشغول خنده به گـــفتار طنزم
که من دل به دستت سپردم سه سوته
نه آبی ،نه نانی، نه آغـــوش گرمی!!
بجز دستت آن هم ، فشردم سه ســوته
طلای ِتحـــــمُل گــــرفتم به سـختی
شکــستی تو اما ، رکوردم سه سوته؟
زبی هم زبانی و داغ غـــــــریبی
در این قحطی عشق ، مُردم سه سوته
مصطفی معارف 30/8/90 کـــــرج
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/9/23 در ساعت : 15:35:57
| تعداد مشاهده این شعر :
1266
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.