ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



وقتی برای وصل


تا که دیدم جمال روشن یار....................بسته در چنبر خیال شدم



در دلم حسرتی ز وصلش بود......روز وشب مسخ این محال شدم



واعظی گفت  وصل نزدیک است....در عجب از چنین مجال شدم



گفت عاشق شدن نه پیشه توست....... گفتم ای جان اسیرخال شدم



رفت ایام و ازقضای زمان........... قسمتم گشت ودر وصال شدم



کوی معشوق بود ومن بر در..........شاکر از رب ذوالجلال شدم



ایستادم کنار کرسی دوست...............از سر شوق در مقال شدم



کای تو مهتاب شام تنهایی............بی تو من موسپید و زال شدم



همچو یک قرص ماه در غم تو......سوخنم جان وچون هلال شدم



چون نگاهت کنم که کورشدم...... چون سرایم که گنگ ولال شدم


کلمات کلیدی این مطلب :  وقتی ، برای ، وصل ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/10/5 در ساعت : 13:24:49   |  تعداد مشاهده این شعر :  902


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1390/10/5 در ساعت : 15:2:24
شعری متفاوت از شاعری قابل ترحیب.البته اگر بفرمایید:تا که دیدم جمال روشن یار...حرف«ب»حشو حذف می شود.به هر حال فیض بردم.
**********************************************
ممنون ار الطافتان استاد.
به دیده امتنان اطاعت نمودم.
محسن یاری
1390/10/5 در ساعت : 21:50:25
سلان داداش افشین گل . شعرتان از روانی و شیوایی خاصی برخورداره با وزنی متناسب با حال و هوایی که داشتید . سپاس
****************************************
سلام آقا محسن دوست داشتنی.
ممنونم از حسن نظرتان.
زنده باشید.
احسان اکابری
1390/10/5 در ساعت : 21:9:54
سلام اقای افشین تل لو عزیز
امیدوارم حالتون خوب باشه

شعر خوبی بود
***************************
سلام احسان خان عزیز
ممنونم
زنده باشی
سید مهدی نژاد هاشمی
1390/10/5 در ساعت : 22:43:29
ممنون دوست عزیز ..
*********************
ازلطفتون سپاسگزارم.
بهشاد امامی
1390/10/5 در ساعت : 21:44:44
فراوان سلام
به احساس زلالتان كه الهام بخش اين سروده شده بود غبطه مي خورم.
بله، بنده هم حضورتان عرض كرده بودم كه تمام موارد مذكور، خلل هستند نه عيب، از جمله همين عبارت "زال شدم" به دليل در برداشتن همان معناي مهجورشده و غيرعرفي "پير و فرتوت" خلل تلقي شد.
اما مي دانيد كه برداشت عرف از مفهوم يك واژه، همواره از معناي لغوي آن ارجح است و شاعر و نويسنده هم بايد بر اساس عرف و فرهنگ زمان و جامعه اي كه در آن زيست مي كند، از دايرهء واژگاني خود گزينش كند. مثال سادهء آن استفاده از فعل "غلط كردن" بين شاعران در زمان حال و گذشته است.
حضرتعالي واقفيد كه علم پزشكي، توضيح فرهنگ معين را كامل نمي داند زيرا اين بيماري پوست و چشم را نيز بي نصيب نمي گذارد، يعني قادر نبودن بيمار به سنتز رنگدانهء ملانين مختص موها نيست و همين جا يكي از وجوه افتراق آن با پيري هويدا مي شود و نيز غيرمنطقي شدن استفاده از آن در اين مصراع و در زمان ما مگر در آرايهء ادبي تشبيه.
ضمنا پدر رستم -زال- دقيقا به خاطر همين كه اين عارضه را در بدو تولد داشت توسط سام در پاي كوه رها شد و سيمرغ افسانه اي، اين نوزاد را پرورش داد و احتمالا نام اين بيماري هم از نام خود پدر رستم گرفته شده است.
متشكرم، پويا و پايا باشيد.
**************************************************
باز هم از دقت نظر شاعرانه تان ممنونم.
برادر گرامیم.
میترا داودی نیا
1390/10/6 در ساعت : 0:51:46
سلام زیبا ودلنشین است لذت بردم پاینده باشید.
***************************************
سلام
ممنون از حسن نظرتان.
ماندگار باشید.
بهشاد امامی
1390/10/5 در ساعت : 18:20:36
سلام به شما و صالحان
متشكرم ولي شعرتان با عرض پوزش، از منظر زبان و محتوا اندكي داراي "خلل" است نه "عيب". به طور مثال مي توانيد به ترتيب به جاي "تا بديدم" از عبارت "تا كه ديدم" و به جاي "حسرتي ز وصلش" از "حسرت وصالش" استفاده كنيد. ضمن اين كه واژهء "كرسي" غيركاربردي و زخمت است مگر اين كه معشوق مثلا داراي سمت باشد!! نيز اين كه استفادهء همزمان از كلمه هاي مترادف "گنگ" و "لال" نمي تواند به طور مثال با توجيه تأكيد و... از زيبايي شعرتان نكاهد.
از چشم انداز روايت و محتوا نيز بايد عرض كنم كه حضرتعالي ابتدا از واژهء "محال" استفاده فرموده ايد اما بعد اين گونه مي نمايانيد كه وصل، سهل الوصول بوده است و چون سرايش و روايت "پس از وصل" است، تعبير به "محال" نمي تواند صحيح تلقي شود و اين غير از آن است كه به قول معروف بگوييم "هيچ محالي محال نيست."
حضرتعالي قطعا مي دانيد كه زال بودن، مادرزادي است، به بيان بهتر زال بودن بر يك انسان بالغ سالم، عارض نمي شود. پس "زال شدن" در شعر حضرتعالي، قابل تصور و تصديق نخواهد بود.
با احترام به محاسن نهفته در اين قطعه.
پويا و پايا باشيد.
************************************************************************
سلام دوست عزیزم
ممنونم از نقد دقیق و موشکافانه تان.
این شعر پس از تشرف اینجانب به سفر نورانی حج سروده شد.واین وصلی که برایم محال می نمود ممکن شد.در برابر خانه نورانی دوست قرار گرفتم وزبان تکلمم بسته شد.آنقدر که فقط بار حسرت را با خود به ارمغان آوردم.در فرهنگ معین هم معنی واژه زال رو اینچنین معنی کرده است:
زال (ص .) 1 - پیر، فرتوت . 2 - کسی که موهای سر و ابرو و مژگانش سفید باشد. 3 - نام پدر رستم .
باقی انتقادهایتان را قبول دارم وصمیمانه از شما سپاسگزارم.
کامکار باشید.
مصطفی پورکریمی
1390/10/5 در ساعت : 22:41:16
سلام جناب دکتر تل لوی گرامی
با پوزش من یک سؤال دارم اگر این شعر فاقد تاریخ باشد و شاعر آن را هم نشناسید از شما بپرسند فکر می کنید تاریخ سرودن این شعر چه موقعی است چه جوابی می دهید ؟
مطمئنا هیچ نشانه ای از شعر معاصر ندارد نه در زبان شعری و نه در محتوا پس به احتمال زیاد خواهید فرمودید مربوط به قرن ....... هجری است... بازهم معذرت می خواهم .
******************************************************************
استاد گرامی این بحث خیلی ذهن منو مشغول می کنه! اینکه ما از خوندن لحن و زبان حافظ وسعدی لذت می بریم ولی با تمام قوا جلو تکرار دوباره این سبک وزبان رو در دوره معاصر می گیریم مثل اینه که مردم رو از نقاشی به سبک لئوناردو داوینجی یا نواختن به شیوه بتهون بازداریم.
به هرحال توصیه ایه که تامل در مورد اون خالی از لطف نیست.
ممنونم از توجه وراهنماییتون.
رستگار باشید و کامکار.
بازدید امروز : 4,588 | بازدید دیروز : 10,735 | بازدید کل : 121,798,642
logo-samandehi